
اعمال ودعاهای ماه رجب
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اعمال ودعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
ای دهمین امام ما یاهادی
ای دهمین امام ما یاهادی - ای رهبرِخلقِ خدایاهادی
درسامرا گشتی زکینه مسموم - ای كشته یِ زهرجفایاهادی
آن معتز ظالم بتو چه کرده - ازكینه وكیدوعنایاهادی
از متوکّل ظلمها تو دیدی - ای شهریارِماسوایاهادی
برمنزلت شد از ستم تجاوز - ای نورچشم مصطفایاهادی
درمجلسِ بزمِ شراب دشمن - ای بدرِاركانِ ولایاهادی
چون بابِ خودكهف التّقی توهستی - چون جدخودبحرالعطایاهادی
دیدی بسی جوروجفا توازکین - ازدشمنِ شوم دغایاهادی
آخرشدی مسمومِ زهرِكینه - ازمعتمد، دیدی جفا یاهادی
درسامرا دورازوطن بغربت - جان داده ای ازکینه ها یاهادی
رفتی توازدارفنا یانقی - درنزدجدّت مصطفی یاهادی
مدفون سامرّا شدی درعراق – توقبله یِ دلهای ما یاهادی
داردتمنّا باقری زلطفت – ای شافع روزِجزا یاهادی
سروده شده سال89
***
اِمامِ هادی اِبنُ الرِّضائی - دَهُم امام و رَهبَرِ مائی
اِمامِ هادی، اِبنُ الرِّضائی - دَهُم امام و، رَهبَرِ مائی
تُو نَقِی، سِبطِ تقِی، وَ نامِ نیکویَت علی - تو، علی، جَدَّت علی، خُلقت علی، خُویت علی
نُورِ دو چشمِ، اِبنُ الرِّضایی - غریب و بی کَس، در سامِرایی
آفتابِ سامرا چشم و چراغِ مُرتضی - جَدِّ پاکِ مهدی و نَجلِ جواد اِبنُ الرّضا
تُو یادگاری، بر نُه امامی - دایم به قرآن، تُو هَم کلامی
ای مُحمَّد را وَصِی، ای ربِّ اعلا را وَلِی - هادِیِ اُمّت، دَهُم مولایِ ما، چارُم علی
بَر دین و قرآن، بودی مُنادی - تا آخرِ عُمر، امامِ هادی
ای هِدایت راهِ خود را یافته در کویِ تو - هادیانِ خلق را خَطِّ طریقت سویِ تو
دَر سامرائی، دور از مدینه - همواره برتو، شُد ظُلم و کینه
ریشه دارد در غریبی ماجرایِ سامرا – همچنان طوس و رضا باشد عزایِ سامرا
اِمامِ هادی، شُدی تو مَسموم - در سامرا تو، جان داده مظلوم
رنگ و بوی درد دارد، کوچه هایِ سامرا - می پرد مرغِ دلِ ما تا هوایِ سامرا
در سامرا شُد، برپا قِیامَت - زَهرایِ اَطهَر، سَرَت سَلامَت
سامرا اِمروز برپا شور و غوغا گشته است - چون عزایِ هادی آن فرزندِ زهرا گشته است
داغ رضا شد، تازه دوباره - فرزندِ پاکش، کُنَد نظاره
باقری امروز وقتِ سوگواری گشته است - اشکِ ماتم زین عزا بر دیده جاری گشته است
سروده شهادت امام هادی علیه السلام زمستان 1401
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت امام هادی علیه السلام
امام هادی علیه السلام پیشوای دهم شیعیان، بنا بر نظر مشهور در نیمۀ ذی حجه سال ۲۱۲ق در مدینه به دنیا آمد. پدر ایشان پیشوای نهم شیعیان، امام جواد علیه السلام و مادرش سمانه مغربیه است که کنیزی با فضیلت و باتقوا بود. مشهورترین القاب امام دهم، «نقی» و «هادی» است و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز میگویند. علم و دانش امام هادی (علیه السلام) همانند آباء و اجداد گرامیاش، علم لدنی بود؛ یعنی مستقیماً از طریق غیب و همچنین از علوم و معارف قرآن و سنت رسول الله صلی اللهعلیه وآله وسلم و پدران بزرگوارش دریافت مینمود. امام هادی (علیه السلام) در سال ۲۵۴ هـ . ق در شهر سامرا به وسیله زهری که به ایشان خورانده شد، به شهادت رسیدند. امام هادی علیه السّلام) (۲۱۲-۲۵۴ق)، فرزند امام جواد علیه السّلام ملقب به «نقی»، «هادی» و ابوالحسن الثالث، پیشوای دهم شیعیان است. امام هادی (علیه السّلام) همعصر شش نفر از خلفای عباسی بود. متوکل عباسی به علت اینکه از وجود امام در مدینه برای حکومت خویش، احساس خطر میکرد آن حضرت را به سامراء خوانده و تحت مراقبت حکومت خویش قرار داد و یکبار هم نقشه قتل ایشان را کشید ولی نافرجام ماند. سرانجام امام هادی (علیهالسّلام) به دستور معتز عباسی مسموم و در سوم ماه رجب سال ۲۵۴ق به شهادت رسید، (۲۶ جمادی الثانی و ۲۷ ماه رجب هم ذکر شده) بعد از تشییع باشکوه در خانه خود مدفون گردید.
زندگی نامه امام هادی علیه السلام
امام هادی (علیه السّلام) امام دهم شیعیان جهان است که در نیمه ذی حجه سال ۲۱۲ق در شهر صریا حومه مدینه به دنیا آمد. پدرش امام جواد علیه السّلام و مادرش سمانه است.[۱] [۲] [۳] . حضرت امام هادی (علیهالسّلام) در ۸ سالگی، پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت گردید و پس از ۳۳ سال امامت، در سن ۴۱ سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند.[۴] [۵] .
امامت امام هادی
پس از شهادت امام جواد علیه السلام در سال ۲۲۰هـ . ق فرزندش امام هادی (علیه السلام) که هنوز بیش از هشت سال نداشت، به امامت رسید. از آنجا که شیعیان به استثنای معدودی، مشکل بلوغ امام دربارۀ امام جواد (علیه السلام) را پشت سر گذاشته بودند، در زمینۀ امامت امام هادی علیه السلام تردید خاصی برای بزرگان آنها به وجود نیامد. [۲۱] .
خصوصیات دوران امام هادی
روزگار امام دهم علیه السلام از حساسترین دوران حیات شیعه است. ویژگی این دوران، ستم جانکاه و استبداد کامل دستگاه خلافت است. متوکل از خودکامه ترین خلفای عباسی، در این روزگار حکومت میکرد و دشمنی و کینه ویژه ای با خاندان پیامبر صلی اللهعلیه وآله داشت. در عهد او شیعیان به سختی می زیستند و بیحرمتیها و ستمهای فراوانی بدانان روا میشد. متوکل آشکارا به ساحت مقدس علی بن ابیطالب علیه السلام اهانت کرد و حرم شریف حضرت حسین بن علی علیه السلام را ویران ساخت و امام هادی (علیه السلام) را به سختی زیر نظر داشت و به هر بهانه ای ایشان را احضار میکرد و آزار میداد. او مردم مدینه و مکه را از معاشرت با علویان منع کرد. اگر کسی کمکی به شیعیان میرسانید، به سختی عقوبت میشد. وضعیت مالی شیعیان بسیار بغرنج بود به گونه ای که گفته اند زنان علوی برای نماز گزاردن به حد کفاف چادر نداشتند و گاه یک چادر را میان خود میگرداندند و به نوبت نماز میگزاردند. [۴۷] . هر چند امام هادی (علیه السلام) در این ایام به گونه پیوسته در زندان نبود، حکومت به سختی از ایشان مراقبت میکرد و رفتار آن حضرت را به صورتی دقیق زیر نظر داشت. مأموران حکومتی بارها به ناگاه خانه امام علیه السلام را میجستند تا شاید بهانه ای برای آزار ایشان بیابند. حکومت عباسی از این گذر میخواست بر شخصیت امام (علیه السلام) آسیب زَنَد و ایشان را از چشم مردم بیندازد و با آزار یاران و شیعیان امام علیه السلام مکتب تشیع را از پیشرفت باز دارد.
شرایط سیاسی و اعتقادی زمانه
خلفای عباسیِ مقارن با امامت هادی عبارت بودند از معتصم عباسی، که از سال ۲۱۸ تا ۲۲۷ ه.ق حکومت کرد. پس از او واثق تا ۲۳۲ ه. ق، متوکل عباسی تا سال ۲۴۷ ه. ق، سپس منتصر به مدت یک سال، مستعین تا اواخر ۲۵۱ ه.ق و معتز تا سال ۲۵۵ ه.ق زمام حکومت را در دست داشت. هادی در دوران معتز از دنیا رفت.[۲۳] . به اعتقادِ رسول جعفریان، رفتار نرمِ خلفای عباسیِ ماقبلِ مُتَوَکِّل با هادی متأثر از سیاستِ مأمون بود. به این دلیل که مأمون از مُعتَزِله در مقابل اهل حدیث حمایت میکرد و این مسئله، فضای سیاسیِ مناسبی برای شیعه به وجود آورده بود.[۲۴]. به نوشتهٔ موژان مؤمن تا قبل از به حکومت رسیدن متوکل، هادی کمتر مورد آزار قرار گرفت.[۲۵] از زمان حکومت متوکل عباسی خ. ۲۳۲–۲۴۷ ه.ق/۸۴۷–۸۶۱ م . که از اهل حدیث دفاع میکرد، سیاست مُدارای مَأمون خ. ۱۹۸–۲۱۸ ه.ق/۸۱۳–۸۳۳ م . و خلفای پس از وی با شیعیان و معتزله، یکباره به کنار گذشته شد. در دوران متوکل، به دستور خلیفه، حرم حسین بن علی تخریب، و امام دهم شیعه، هادی، بههمراهِ فرزندش حسن عسکری از مدینه به سامرا، پایتخت متوکل، فراخوانده شد تا تحت نظارتِ خلیفه باشد. گزارشها حاکی از آن است که فشارِ شدیدی بر امامان در سامرا میآمد و متوکل از هیچ وسیله ای در آزار رساندن و بیاحترامی به وی دریغ نمیکرد. همچنین شیعیان در عراق و حجاز در شرایط دشواری زندگی میکردند . به نقل از اَبُوالْفَرَجِ اصفهانی، تخریبِ حرمِ حسین بن علی بهعنوانِ یکی از نمونه هایِ برخوردِ تندِ متوکل با جریانهای شیعی به شمار میرفت. منتصر، پسر و جانشین متوکل این سیاستها را برداشت و در نتیجه هادی آزادی بیشتری پیدا کرد اما سیاست متوکل در زمان مستعین خ. ۲۴۸–۲۵۲ ه.ق/۸۶۲–۸۶۶ م . از سر گرفته شد و هادی تحت نظر جاسوسانِ خلیفه بود . به نوشتهٔ موژان مؤمن متوکل حداقل یک بار سعی کرد وی را به قتل برساند اما به طرز معجزه گونه ای نقشه اش خنثی شد.[۲۶][۲۷][۲۸][۲۹] . برنهایمر امامت هادی را نقطه عطفی برای شیعه میداند که در آن رهبری مستقیم جامعه شیعه توسط امامان، عملاً با احضار هادی به سامرا و زیرنظر گرفتن او پایان یافت،[۳۰] با این حال، هادی، مانند اسلاف خود، مخفیانه با شبکه زیرزمینی وکالا،[۳۱][۳۲] که مسئولیت امور مالی و مذهبی شیعیان امامیه را بر عهده داشتند، ارتباط داشت.[۳۳] . به واسطهٔ سیاستهای اداری، مالی و نظامیِ متوکل ازجمله ولخرجیِ فراوان، عدم ثباتِ مقاماتِ اداری و تغییر مکانِ پایتخت به سامرا و نیز چرخش مذهبیِ وی به سمت حَنابِله، خلافت تضعیف شد و با قتل وی در ۲۴۷ ه.ق/۸۶۱ م توسط غلامانِ تُرک، زمینهٔ زوالِ قدرتِ عباسیان فراهم شد.[۳۴] با وقوع جنگ داخلی در بغداد و سامرا طی یک دهه پس از مرگ متوکل که به کشتهشدنِ چهار خلیفه انجامید، امپراتوریِ عباسی عملاً تکه تکه شد و سلسلههای نسبتاً مستقلی توسط قدرتهای نظامیِ محلی تحت عنوانِ «امیر» در جای جای سرزمینهای اسلامی ظهور کردند. این سلسلههای جدید مانند صَفّاریان، برخلاف امرای قبلی مانند طاهریان، در پی خودمختاری و مرکزگریزی بودند.[۳۵] .
پشتیبانی معنوی و مادّی شیعیان
امام در این بخش از فعالیتهای خویش، نیازهای فکر و معیشتی پیروان خویش را بر میآورد و معارف حق تشیع را بدانان میآموخت و بنیه دینیشان را توانمند میساخت. [۴۸] . با الهام از تعالیم امام هادی (علیه السلام) بود که برخی علویان، علیه عباسیان میشوریدند و حکومت را به زحمت میانداختند. [۴۹] . امام هادی (علیه السلام) با فداکاری و کوشش پیوسته، اسلام راستین را از گزند تحریف و تصحیف مصون داشت و مشتاقان تعالیم دینی را از آن بهرهمند ساخت و جایگاه والای امامت در آیین اسلام را برای مؤمنان عصر خویش تبیین کرد.
اوضاع سیاسی زمان امام هادی
امام علی النقی الهادی علیه السلام در سال ۲۲۰ ق. در مدینه به امامت رسیدند. آن حضرت ۱۳ سال اول امامت خود را در آن شهر سپری نمود و ضمن بهره رسانی معنوی و علمی به شیعیان، به امور آنان رسیدگی می کردند تا این که متوکل خلیفه وقت که در دشمنی با ائمه اطهار علیهم السلام مشهور بود، به خاطر هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام در جامعه داشت، ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند، زیرا احساس می کرد که باید امام را از نزدیک تحت نظر بگیرد. پس از آمدن امام به سامرا، اگرچه ایشان ظاهرا آزاد بود، اما متوکل منزلشان را طوری انتخاب کرده بود که همواره تحت نظر باشند. او به طور مرتب دستور تفتیش منزل ایشان را صادر می کرد و تمام دیدارها و رفت و آمدها توسط نیروهای حکومتی کنترل می شد. متوکل جوّ بسیار خفقان آمیزی را بر جامعه حکمفرما کرده بود و سختگیری و فشار زیادی را بر شیعیان اعمال می کرد. همچنین علویان را در محاصره اقتصادی قرار داده بود. به شاعران درباری مال فراوانی می داد تا در اشعار خود به ائمه علیهم السلام بی احترامی کنند و اکثر سادات جلیل القدر آن زمان را دستگیر و زندانی کرده بود. از هولناکترین اقدامات او در دوره حکومتش، انهدام و تخریب مرقد امام حسین علیه السلام بود. اوضاع معیشتی مردم و خصوصا علویان در زمان خلفای عباسی مخصوصا متوکل و بقیه خلفای هم عصر امام هادی علیه السلام، بسیار دشوار بود زیرا آنان بیت المال مسلمین را صرف خوشگذرانی هایی می کردند که به گواهی تاریخ، هزینههای مربوط به آنها بی سابقه بوده است.
فعالیتهای امام هادی
امام هادی علیه السلام با این که شدیدا تحت نظر بود، اما از پای ننشست و فعالیت های خود را به شیوه ای مطابق اوضاع زمان خویش به پیش برد. از مهمترین فعالیت های ایشان این بود که به مردم از راه های گوناگون آگاهی داده و منصب امامت و مقام علمی خود را در طی سخنان خویش و در مناظرات و پرسش و پاسخ های علمی، آشکار کرده و تثبیت کنند. همچنین عدم مشروعیت حکومت بنی عباس را تبیین می کردند. یکی دیگر از محورهای فعالیت امام، آماده کردن مردم و شیعیان نسبت به غیبت حضرت مهدی علیه السلام بود. البته ایشان با نهایت احتیاط و جلوگیری از حساس شدن حکومت، این موضوع را به طور سربسته در ضمن سخنان خویش ذکر می فرمودند.
سیرۀ سیاسی امام هادی
دوران آخرین امامان شیعه علیهم السلام همراه با اختناق شدید از سوی خلفای عباسی بود. درعینحال در همین دوران، شیعه در سرتاسر بلاد اسلامی گسترده شده بود. رشد کمی شیعه در این دوران، از فعالیتهای ضد شیعی که از این دوره بر جای مانده و همچنین از اقدامات سیاسی و نظامی حاکمان به منظور جلوگیری از گسترش روزافزون تشیع به خوبی روشن است.
نظام وکالت
میان امام هادی (علیه السلام) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر نیز رابطه برقرار بود. سیستمی که ضامن پیدایش و دوام و استحکام این ارتباط بود، مسئلۀ وکالت بود. کسانی که به عنوان وکالت از طرف امام رضا علیه السلام و پس از آن امام جواد و امام هادی (علیهماالسلام) کار ایجاد و تنظیم ارتباط میان امام و شیعیان را بر عهده داشتند، علاوه بر جمع آوری خمس و ارسال آن برای امام، در معضلات کلامی و فقهی نیز، نقش سازندهای داشته و در جا انداختن امامت امام بعدی، موقعیت محوری در منطقه خود داشتند. گاهی افرادی از این وکلا دستخوش انحراف از خط امام شده و مورد تکذیب آن حضرات قرار میگرفتند. در این شرایط کسان دیگری جایگزین آنها میشدند.[۳۵] . نظام وکالت، نقشی اساسی در تثبیت موقعیت سیاسی و فرهنگی شیعه ایفا میکرد. هدف اصلی این سازمان، جمعآوری خمس، زکات، نذور و هدایا از مناطق مختلف توسط وکلا و تحویل آن به امام، و نیز پاسخگویی امام به سؤالات و مشکلات فقهی و عقیدتی شیعیان و توجیه سیاسی آنان توسط وکیل امام بود. این سازمان کاربرد مؤثری در پیشبرد مقاصد امامان (علیهم السلام) داشت.
از یعقوب بن یزید کاتب،[یادداشت ۵] ابراهیم بن محمّد همدانی،[یادداشت ۶] علی بن جعفر،[یادداشت ۷] حسین بن عبدِرَبِّهْ،[یادداشت ۸] ابوعلی بن راشد[۸۳] اَیّوب بن روح، احمد بن اسحاق رازی،[یادداشت ۹] حسن بن راشد،[۸۴] ابوب بن نوح،[۸۵] عبدُالْعَظیم حَسَنی،[۸۶] عثمان بن سعید عمروی،[۸۷] و محمد بن عثمان[۸۸] میتوان بهعنوان وکلا و اصحاب هادی نام برد.
چگونگی ارتباط وکلا با بامام
وکلای ائمه (علیهمالسلام) بیشتر به وسیلۀ نامه، آن هم توسط افراد مطمئن با امام در رابطه بودند. بخش عمده ای از معارف فقهی و کلامی آن بزرگواران، طی نامه هایی به شیعیانشان میرسید که به نقل از نامهها در مصادر حدیثی آمده و امروزه در دسترس ما قرار گرفته است. علی بن جعفر یکی از وکلای امام هادی (علیه السلام) و از اهالی همینیا از روستاهای بغداد بود. دربارۀ وی گزارشهایی به متوکل رسیده بود که به دنبال آن، او را بازداشت و زندانی کرد. وی پس از گذراندن دورۀ طولانی زندان، به دستور امام هادی (علیه السلام) رهسپار مکه گشت و تا آخر عمر در آنجا ماندگار شد. [۳۶] . خلاصه اینکه امام هادی (علیه السلام) که در سامرا تحت نظر و کنترل شدیدی قرار گرفته بود، برنامه تعیین کارگزاران و نمایندگان را که پدرش امام جواد علیه السلام اجرا کرده بود، ادامه داد و نمایندگان و وکلایی در مناطق و شهرهای مختلف منصوب کرد و بدین وسیله یک سازمان ارتباطی هدایت شده و هماهنگ به وجود آورد که هدفهای یادشده را تأمین میکرد.
برخورد امام با فرقهها و مکاتب
در حکومت بنی عباس از طرف خلفا به مسائل علمی و فرهنگی تمایل نشان داده می شد. در این زمان بسیاری از کتب سایر ملل به عربی ترجمه شد و همین امر موجب شد افکار مردم و اوضاع علمی جامعه متحول شود. همچنین مکاتب کلامی مانند اشاعره و معتزله رونق گرفته بود و شبهاتی مانند جسمیت خداوند، جبرگرایی مطلق یا اختیار مطلق، حادث یا قدیم بودن قرآن و... مطرح می شد که موضع گیری امام هادی علیه السلام و پاسخ ایشان به چنین شبهاتی، اولا اصالت و حقانیت مواضع شیعه را نشان می داد و ثانیا مسلمین را از گرفتاری در دام چنین شبهاتی حفظ می کرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع
ادامه مطلب را ببينيد
امامت امام هادی علیه السّلام همزمان با خلافت ۶ خلیفه عباسی بود. مقارن بود با ۷ سال باقیمانده از خلافت معتصم برادر مامون، واثق پسر معتصم به مدت ۵ سال، متوکل برادر واثق ۱۶ سال، منتصر پسر متوکل به مدت ۶ ماه، مستعین پسر عموی منتصر ۴ سال و معتز پسر دیگر متوکل که سه سال خلافت کرد. امام هادی پس از گذشت یکسال از خلافت معتز در سامرا مسموم شده و به شهادت رسید و جسم حضرت، در سامرا در خانه مسکونی حضرت مدفون گردید.[۶] [۷] . شیخ مفید در الارشاد به جای شهادت از لفظ وفات استفاده کرده است.
خلفای همعصر امام
دورۀ امامت حضرت هادی (علیه السلام) در زمان چند تن از خلفای عباسی بود که به ترتیب زمان، عبارت اند از: معتصم، برادر مأمون ۲۱۷ ـ ۲۲۷ . واثق، پسر معتصم ۲۲۷ ـ ۲۳۲ . متوکل، برادر واثق ۲۳۲ ـ ۲۴۸ . منتصر، پسر متوکل ۶ ماه . مستعین، پسر عموی منتصر ۲۴۸ ـ ۲۵۲ . معتز، پسر دیگر متوکل ۲۵۲ ـ ۲۵۵ [۳۷] [۳۸] .
احضار به سامرا
پس از اینکه متوکلِ عباسی به خلافت رسید، حاکم مدینه، عبدالله بن محمد بن داودِ هاشمی، نامه ای به او نوشت و در مورد فعالیتهای هادی و پیروانش به خلیفه هشدار داد.[۴۵] ابن اثیر از عبدالله بن محمد هاشمی و برخی ناصِبیان به عنوان عاملِ تحریکِ متوکل علیه عَلَویان نام میبرد.[۴۶] عبدالله بن محمد در نامهای خطاب به متوکل نوشت: اگر نیازی به حَرَمَیْن[یادداشت ۲] داری، علی بن محمد را از آن طرد کن؛ زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و جمعیتِ زیادی به دعوتِ وی پاسخ مثبت داده اند. [۴۷] هادی وقتی از این نامه مطلع شد، در دفاع از خود نامه ای برای متوکل فرستاد و ضمن ردِّ اتهامات، متقابلاً از حاکمِ مدینه شکایت کرد.[۴۸][۴۹]. متوکل در پاسخ، حاکمِ مدینه را از مقامش عزل، و هادی را از بالاترین احترام و اعتمادِ خود مطمئن کرد؛ با اینحال از او خواست با خانواده و خدمه به سامرّا نقل مکان کند.[۵۰] از همسرِ متوکل بهعنوان یکی دیگر از محرّکهای متوکل برای احضارِ هادی به سامرا یاد میکنند.[۵۱] . متوکل همچنین یَحیَی بن هَرثَمه را به مدینه فرستاد تا هم دربارهٔ اتهامات واردشده به هادی تحقیق کند و هم مأمورِ انتقالش به سامرا شود. در اینباره ابن جُوزی از یحیی نقل میکند که مردم مدینه از خبرِ احضارِ هادی آشفته شدند چرا که بر جان هادی میترسیدند، تا جاییکه یحیی مجبور شد قسم بخورد که هیچگونه دستوری مبنی بر رفتارِ خشونتآمیز با هادی ندارد. در ادامهٔ این روایت که در تَذکِرَةُ الْخَواصّ ثبت شده آمده است یحیی، خانه علی النقی را بازرسی کرد اما چیزی جز نسخههایی از قرآن و کتابهای مذهبیِ دیگر کشف نکرد.[۵۲] بر مبنای این گزارش، در مسیرِ انتقالِ هادی به سامرا، اسحاق بن ابراهیم طاهری، والیِ بغداد به دیدارِ هادی آمد و به یحیی سفارش کرد دربارهٔ هادی گزارشِ تحریک آمیزی به متوکل ندهد. یحیی در ادامه نقل میکند وقتی به سامرا رسیدند وصیف ترکی سفارشِ مشابهی به او کرد و هشدار داد که اگر آسیبی به هادی برسد، از او بازخواست خواهد کرد. بر مبنای این روایت، یحیی سپس نزد متوکل رفت و گزارشی داد که حاکی از حُسنِ سیرت و وَرَع و زُهدِ هادی بود.[۵۳][۵۴] .
تبعید امام هادی
امام هادی علیه السلام در اثر توطئه های حکام جور عباسی در ایام خلافت متوکل از مدینه به سامرا تبعید گردید و سپس به دستور معتز عباسی مسموم شد و در سوم رجب سال ۲۵۴ قمری به شهادت رسید.
امام هادی (علیهالسّلام) در طول دوران امامت خود از سرکشان و حاکمان بنی عباس رنجها و محنتهای زیادی کشید. در این میان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگران ربود. متوکل وجود امام هادی (علیه السّلام) را خطر بزرگی برای حکومت خویش احساس میکرد، از اینرو، تصمیم گرفت تا با دو روش همزمان در یک اقدام، از بحرانیتر شدن اوضاع جلوگیری کند. یکی حمله به یاران امام و نابود کردن آثار شیعیان به گونه ای که قبر امام حسین علیه السّلام را نیز تخریب کرد و دوم دور کردن امام از مدینه که پایگاه سازمان تشیع بود.[۱۰] [۱۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴] .
تبعید امام هادى به سامرا
دوران امامت امام هادی علیه السلام بیش از ۳۳ سال به طول انجامید که حدود سیزده سال آن را در مدینه سپرى کرد. در این مدت، گروه هاى بسیارى از شهرهاى شیعه نشین ایران، عراق و مصر براى بهره گیرى از محضر امام به سوى مدینه آمدند.[۱] امام در این شهر چنان موقعیت و محبوبیتى بین مردم یافت که دولتمردان عباسى، به شدت از این وضع احساس خطر مى کردند. براى نمونه، بُرَیحه عباسى[۲] در نامه اى به متوکل نوشت: اگر تسلط بر حرمین شریفین را مى خواهى، "على بن محمد" را از این شهر بیرون کن؛ زیرا او مردم را به سوى خود فراخوانده و عده بسیارى نیز دعوتش را پذیرفته اند...[۳] . عباسیان که هراس بسیارى از رهبرى شیعه و خطر حرکت شیعیان برضد خود داشتند، به این نتیجه رسیدند که با دور کردن امام به عنوان قطب و محور تشیع از مدینه که کانون تجمع شیعیان شده بود، به این هدف دست یابند. بدین ترتیب، تبعید و مراقبت نظامى را که تجربه پیشین و موفق عباسیان به شمار مى رفت، دوباره در دستور کار قرار دادند. امام از مضمون نامه مذکور آگاهى یافته و در نامه اى به متوکل، وى را از دشمنى ها و کینه توزى و دروغ پردازى نویسنده آگاه ساخته بود. متوکل سیاستى مزوّرانه و دو پهلو در پیش گرفت. او نخست نویسنده نامه را که از امام سعایت کرده بود، از کار برکنار کرد تا خود را دوستدار امام جلوه دهد. سپس به کاتب دربار دستور داد تا نامه اى به امام بنویسد که در ظاهر، علاقه متوکل را نسبت به امام بیان مى کرد، ولى در واقع، دستور جلب امام از مدینه به سامرا بود. همچنان که یزداد، پزشک مسیحى دربار با آگاهى از احضار امام، انگیزه متوکل را دریافته و گفته بود: بنابر آن چه شنیده ام، هدف خلیفه از احضار محمد بن على علیه السلام به سامرا این بوده که مبادا مردم به ویژه چهره هاى سرشناس به وى گرایش پیدا کنند و در نتیجه، حکومت از دست آنها خارج شود...[۴] . متوکل براى کاهش پى آمدهاى منفى احضار امام، نامه اى محترمانه به ایشان نوشت.[۵] اما به راستى، نوشتن نامه اى با کلماتى محترمانه از کسى چون متوکل که از هیچ ستمى بر خاندان پیامبر و هر کسى که کوچکترین ارتباطى با آنان دارد، خوددارى نمى کند، جاى بسى شگفتى است و نشان دهنده هراس شگرفى است که این دشمنان خونخوار شیعه از امام داشته اند. او هم در مقابل امام از خود فروتنى نشان مى دهد و هم خود را امیرالمؤمنین مى خواند و عنوان حاکمیت بر مؤمنین را براى خود محفوظ مى دارد. وى به امام مى فهماند که او همچنان حاکمیت خاندان پیامبر را نپذیرفته و امام نیز مجبور به اطاعت از وى است. او مدام از تمجید مقام شامخ امام سخن به میان مى آورد، اما «یحیى بن هرثمه» را براى رکابدارى امام مى فرستد، ولى تاریخ از همراهى فرماندهى نظامى به اتفاق سیصد سرباز مسلح خبر مى دهد.[۶] این رفتار به جلب خشونت آمیز و محتاط نظامى بیش تر شبیه است تا استقبالى رأفت انگیز.
واکنش مردم به تبعید امام:
وقتى یحیى بن هرثمه براى ابلاغ نامه متوکل و اجراى مقدمات تبعید نزد امام ایشان آمد، مردم جلوى خانه امام تجمع کردند و فریاد اعتراض و شیون و زارى از نهاد آنان برخاست؛ به گونه اى که یحیى بن هرثمه مى گوید: من تا آن روز چنین شیون و زارى اى ندیده بودم و هر چه سعى کردم آنها را آرام کنم، نتوانستم. سوگند خوردم که درباره او (امام هادى علیه السلام) قصد و دستور سوئى ندارم، ولى فایده اى نداشت. سپس خانه او را تفتیش کردم، ولى در آنجا چیزى جز قرآن، کتاب و چیزهایى مانند آن نیافتم...[۷]
رخدادهاى بین راه:
امام، در سال ۲۴۳ ه.ق، از مدینه به سامرا تبعید شد.[۸] همان گونه که پیش بینى مى شد، یحیى بن هرثمه در ابتداى این سفر از خود قاطعیت و سخت گیرى بسیارى نشان داد. البته، در بین راه کرامت هایى از امام و حوادثى رخ داد که سبب علاقه مندى و تغییر رویه او شد. خود او مى گوید: در بین راه دچار تشنگى شدیدى شدیم؛ به گونه اى که در معرض هلاکت قرار گرفتیم. پس از مدتى به دشت سرسبزى رسیدیم که درخت ها و نهرهاى بسیارى در آن بود. بدون آن که کسى را در اطراف آن ببینیم، خود و مرکب هایمان را سیراب و تا عصر استراحت کردیم. بعد هر قدر مى توانستیم، آب برداشتیم و به راه افتادیم. پس از این که مقدارى از آن جا دور شدیم، متوجه شدیم که یکى از همراهان، کوزه نقره اى خود را جا گذاشته است. فورى بازگشتیم، ولى وقتى به آن جا رسیدیم، چیزى جز بیابان خشک و بى آب و علف ندیدیم. کوزه را یافته و به سوى کاروان برگشتیم، ولى با کسى هم از آن چه دیده بودیم، چیزى نگفتیم. هنگامى که خدمت امام رسیدیم، بى آن که چیزى بگوید، با تبسمى فقط از کوزه پرسید و من گفتم که آن را یافته ام .[۹] او کرامت دیگرى از امام مى بیند و شگفتى اش دو چندان مى شود. وى از آن لحظه تشیع را برگزید و در خدمت امام بود تا از دنیا رفت.[۱۰] . گفتنى است که رفتار مهربانانه امام، سبب علاقه مندى یکى دیگر از فرماندهان بزرگ متوکل نیز به امام گردید. وقتى امام به بغداد رسید و با استقبال گرم مردم بغداد رو به رو شد، او همچنان تحت تأثیر ابراز احساسات و عواطف مردم بغداد نسبت به امام قرار گرفته بود.[۱۱] امام در برخورد با هواداران خلافت عباسى، چنان حساب شده عمل مى کرد که در دیدارى، طرف مقابل تغییر رویه مى داد و به علاقه مندان ساحت پاک اهل بیت علیهم السلام مبدل مى گردید.
در سامرا
پس از نزدیک شدنِ هادی به بغداد، جمعیتِ زیادی به استقبالش آمدند. والیِ شهر، اسحاق بن ابراهیم طاهری، شخصاً به ملاقات او آمد و تا پاسی از شب نزدش ماند. اما در سامرا خلیفه فوراً او را به حضور نپذیرفت. ولی خانهٔ خُزَیْمَة بن حازِم را برای اقامتش تعیین کرد.[۵۵] بهنوشتهٔ ویلفرد مادلونگ، هادی باقی عمرش را در سامرا دائماً زیر نظر بود، با اینحال آزادانه در شهر رفتوآمد میکرد و از طریق وکلایش با شیعیانش در ارتباط بود و از آنان خمس دریافت میداشت. وی از قولِ هادی نقل میکند که داوطلبانه به سامرا آورده نشده، اما از آنجایی که آب وهوای شهر را میپسندد، فقط بر خلاف میلِ خود، آنجا را ترک خواهد کرد.[۵۶] از مهم ترین وکلای هادی که واسطهٔ ارتباط او با شیعیانش بودند میتوان به عُثمان بن سَعید عَمروی اشاره کرد که بعدها بهعنوان اولین سفیرِ امام دوازدهم شیعیان شناخته شد.[۵۷] . به نوشتهٔ شیخ مفید، عالم شیعی، پس از ورودِ هادی به سامرا، ابتدا او را در کاروانسرایی به نام «صعالیک» سُکنیٰ دادند. به نقل از صالح بن سعید، این اقدام به قصدِ تحقیرِ هادی صورت گرفته است. شیخ مفید احترام متوکل به هادی را ظاهری و اقامتِ بیست سالهٔ هادی در سامرا را اجباری میداند. طبرسی، دیگر عالمِ شیعی، از تلاش متوکل برای پایین آوردنِ شخصیتِ هادی نزد مردم سخن میگوید. رسول جعفریان، مورخِ معاصر شیعه، با استناد به تاریخ مسعودی، دو نمونه از پرسشهایی را که متوکل از هادی پرسید، برمیشمرد و پاسخ هادی را ناشی از تَقیّه و احتیاط میداند. یکی از این پرسشها دربارهٔ عبّاس بن عبدُالْمُطَّلِب و دیگری دربارهٔ منظورِ آیهٔ ۲۵ سورهٔ فُرقان که از «حسرتِ ستمگر در روزِ قیامت» سخن میگوید پرسیده شده است. به اعتقاد جعفریان، متوکل با طرح پرسشِ اخیر در مجلس همگانی، قصد داشت هادی را در مقابلِ اهل سنت یا اهل حدیث قرار دهد؛ زیرا خبر داشت از نظرِ هادی این آیه اشاره به بعضی خلفا دارد. هادی در پاسخ، منظور از آیه را دو مرد میداند که «خداوند از آنها به کنایت سخن گفته و با عدم تصریح به نام شان، بر آنان منّت نهاده است؛» و پرسید: آیا خلیفه میخواهد آنچه را که خدا مخفی نگاه داشته در اینجا بر ملا کند؟ متوکل به ناچار از پرسشِ بیشتر خودداری کرد.[۵۸][۵۹]. بنا به روایت دیگری که در مُرُوجُ الذَّهَب و مِرآةُ الْجَنان آمدهاست، به متوکل گزارش دادند هادی در خانه، ادواتِ جنگی بههمراه نامه هایی از شیعیانش را مخفی کردهاست. متوکل دستورِ حمله و دستگیریِ هادی را داد اما چیزی در خانهاش یافت نشد. براساس این گزارش، متوکل پس از احضار هادی از او خواست برای مشارکت در مجلس بزمش شعری بخواند. شعر هادی به نوشته منابع شیعی موجب تاثّر متوکل و برچیده شدن مجلس بزم شده است.[یادداشت ۳][۶۰][۶۱] .
اقدام متوکل برای تحقیر علی النقی
بهنوشتهٔ سید محمدحسین طباطبایی، متوکل در مواجهه با هادی به ادب رفتار میکرد، بااینحال نمیتوانست دست از آزارِ او بردارد و حتی سعی کرد او را از بین ببرد.[۶۲][۶۳] بر اساس گزارشِ مجلسی در بِحارُالْاَنوار و راوَندی در اَلْخَرائِجُ وَ الْجَرائِح، متوکل برای تحقیرِ علی النقی، به او دستور داد در مقابلِ او و وزیرش که سوار بر اسب بودند، راهی را پیاده بپیماید. به نقل از زراقه، حاجبِ متوکل که برای تسکین هادی به او نزدیک شده بود هادی درحالیکه در زیرِ آفتاب عرق میریخت، آیهای خواند که حکایت از پیشبینیِ مرگِ متوکل پس از سه روز را داشت: سه روز در خانه هاتان بهره برید [تا عذاب فرا رسد]. این وعدهای بیدروغ است. [یادداشت ۴][۶۴] به نوشتهٔ جعفریان در همین هنگام بود که هادی به «دُعاءُ الْمظلوم علَی الظّالم» توسل جُست.[۶۵] به گفتهٔ مجلسی و راوندی، سه روز بعد متوکل طی توطئهای کشته شد.[۶۶] روایتِ مشابهی میگوید که هادی در زندانِ متوکل، مرگِ خلیفه را پیشبینی کرده بود.[۶۷] بنابر نقل دیگری از ابن ارومه، متوکل، هادی را به دست حاجب سپرده بود تا به قتل برساند؛ اما دو روز بعد، طبق پیشبینی هادی، شبانه مورد حملهٔ نگهبانانِ ترکِ خود قرار گرفت و در بسترش کشته شد.[۶۸] . پس از متوکل، پسرش مُنتَصِر به حکومت رسید که سختگیری کمتری نسبت به علویان داشت. بااینحال در سایر سرزمینها، شیعیان همچنان تحت فشار بودند.[۶۹] منتصر یک سال بعد مرد و مُستَعین جایش را گرفت. مستعین نیز فقط سه سال حکومت کرد و در سال ۸۶۵ از دنیا رفت. بعد از او مُعتَزّ به حکومت رسید که در طول حکومتش، علی النقی همچنان در سامرا تحت نظر بود.[۷۰] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع
ادامه مطلب را ببينيد
زمینهها و انگیزههای تبعید امام هادی علیه السلام
دوران امامت امام هادی (علیه السّلام) بیش از ۳۳ سال به طول انجامید که حدود سیزده سال آن را در مدینه سپری کرد. در این مدت، گروههای بسیاری از شهرهای شیعهنشین ایران، عراق و مصر برای بهره گیری از محضر امام به سوی مدینه آمدند.[۱۵] . امام در این شهر چنان موقعیت و محبوبیتی بین مردم یافت که دولتمردان عباسی، به شدت از این وضع احساس خطر میکردند. برای نمونه، بُرَیحه عباسی نام او در الارشاد، عبداللّه بن محمد ضبط شده است که امور نظامی و اقامه نماز را در حرمین شریفین عهده دار بوده است.[۱۶] . در نامه ای به متوکل نوشت: اگر تسلط بر حرمین شریفین را میخواهی، علی بن محمد (علیه السّلام) را از این شهر بیرون کن، زیرا او مردم را به سوی خود فرا خوانده و عده بسیاری نیز دعوتش را پذیرفته اند... [۱۷] . عباسیان که هراس بسیاری از رهبری شیعه و خطر حرکت شیعیان بر ضد خود داشتند، به این نتیجه رسیدند که با دور کردن امام به عنوان قطب و محور تشیع از مدینه که کانون تجمع شیعیان شده بود، به این هدف دست یابند. بدینترتیب، تبعید و مراقبت نظامی را که تجربه پیشین و موفق عباسیان به شمار میرفت، دوباره در دستور کار قرار دادند.
نامه نگاری بین امام و متوکل
امام از مضمون نامه آگاهی یافته و در نامهای به متوکل، وی را از دشمنیها و کینه توزی و دروغ پردازی نویسنده آگاه ساخته بود. متوکل سیاستی مزدورانه و دو پهلو در پیش گرفت. او نخست نویسنده نامه را که از امام سعایت کرده بود، از کار برکنار کرد تا خود را دوستدار امام جلوه دهد. سپس به کاتب دربار دستور داد تا نامهای به امام بنویسد که در ظاهر، علاقه متوکل را نسبت به امام بیان میکرد، ولی در واقع، دستور جلب امام از مدینه به سامرا بود.
همچنان که یزداد، پزشک مسیحی دربار با آگاهی از احضار امام، انگیزه متوکل را دریافته و گفته بود: بنابر آنچه شنیده ام، هدف خلیفه از احضار محمد بن علی (علیه السّلام) به سامرا این بوده که مبادا مردم به ویژه چهرههای سرشناس به وی گرایش پیدا کنند و در نتیجه، حکومت از دست آنها خارج شود... [۱۸]. متوکل برای کاهش پی آمدهای منفی احضار امام، نامه ای محترمانه به ایشان نوشت. به نام خداوند بخشایشگر مهرورز. اما بعد، همانا امیرالمؤمنین از قدر و منزلت والای شما آگاه است، و خویشاوندی تو را مد نظر دارد و حقّ شما را بر خود لازم میداند، و برای بهبود کار تو و خاندانت هرچه لازم باشد، انجام میدهد تا سربلندی و آسایش خاطر تو و خاندانت را آماده سازد. امیرالمؤمنین، مشتاق دیدار شماست و دوست دارد تجدید عهدی با شما کرده و شما را از نزدیک ببیند. اگر مایل به زیارت و ماندن پیش او تا هر زمان که خواسته باشی هستی، خود و هر کس از خانواده، غلامان و اطرافیانت را که میخواهی، برداشته و با کمال آرامش و آسودگی خاطر، به سوی خلیفه حرکت فرما و هر طور که میخواهی، راه را طی کن و هر روز که خواستید، فرود آمده و اگر هم بخواهید، یحیی بن هرثمه، پیشکار مخصوص امیرالمؤمنین و لشکریانی را که همراه او هستند، همراه شما میفرستم و به او دستور میدهم که در خدمت شما باشد... [۱۹] . اما به راستی، نوشتن نامه ای با کلماتی محترمانه از کسی چون متوکل که از هیچ ستمی بر خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم و هر کسی که کوچک ترین ارتباطی با آنان دارد، خودداری نمیکند، جای بسی شگفتی است و نشاندهنده هراس شگرفی است که این دشمنان شیعه از امام داشته اند. او هم در مقابل امام از خود فروتنی نشان میدهد و هم خود را «امیرالمؤمنین» میخواند و عنوان حاکمیت بر مؤمنین را برای خود محفوظ میدارد.
وی به امام میفهماند که او همچنان حاکمیت خاندان پیامبر را نپذیرفته و امام نیز مجبور به اطاعت از وی است. او مدام از تمجید مقام شامخ امام سخن به میان میآورد، اما «یحیی بن هرثمه» را برای رکابداری امام میفرستد، ولی تاریخ از همراهی فرماندهی نظامی به اتفاق سیصد سرباز مسلح خبر میدهد.[۲۰] . آنگونه که بیان خواهد شد، این رفتار به جلب خشونتآمیز و محتاط نظامی بیش تر شبیه است تا استقبالی رافت انگیز.
واکنش مردم
وقتی یحیی بن هرثمه برای ابلاغ نامه متوکل و اجرای مقدمات تبعید نزد امام ایشان آمد. مردم جلوی خانه امام تجمع کردند و فریاد اعتراض و شیون و زاری از نهاد آنان برخاست؛ به گونهای که یحیی بن هرثمه میگوید: من تا آن روز چنین شیون و زاریای ندیده بودم و هرچه سعی کردم آنها را آرام کنم، نتوانستم. سوگند خوردم که درباره او (امام هادی علیه السلام) قصد و دستور سوئی ندارم، ولی فایده ای نداشت. سپس خانه او را تفتیش کردم، ولی در آنجا چیزی جز قرآن، کتاب و چیزهایی مانند آن نیافتم... [۲۱] .
رخدادها در راه تبعید
امام، در سال ۲۴۳ق، از مدینه به سامرا تبعید شد.[۲۲] . همان گونه که پیشبینی میشد، یحیی بن هرثمه در ابتدای این سفر از خود قاطعیت و سختگیری بسیاری نشان داد. البته، در بین راه کرامتهایی از امام و حوادثی رخ داد که سبب علاقه مندی و تغییر رویه او شد.
امام در برخورد با هواداران خلافت عباسی، چنان حساب شده عمل میکرد که در دیداری، طرف مقابل تغییر رویه میداد و به علاقه مندان اهل بیت علیهم السّلام مبدّل میگردید.
تبعیدگاه نظامى:
هنگامى که امام را به سامرا تبعید کردند، بنا به دستور متوکل و براى تحقیر امام، ایشان را در محلى که «خان صعالیک» نام داشت، و محل تجمع گدایان و بینوایان بود، جاى دادند. «صالح بن سعید»، با دیدن اقامتگاه حضرت، به ایشان عرض کرد: اى فرزند رسول خدا! این ستم کاران در همه امور سعى در خاموش ساختن نور شما دارند که شما را در چنین محلى که مکان نشستن گدایان و مستمندان است، جاى داده اند . امام در پاسخ او فرمود: «اى پسر سعید! آیا درک و معرفت تو در این جایگاه است و گمان مى کنى که این امر سبب پایین آمدن شأن من مى شود؟» سپس براى تسکین او که از دوستداران خاندان وحى بود و نیز براى نشان دادن مقام خود، با دست مبارک پرده را از جلوى چشمان او کنار زد و به او فرمود: «نگاه کن». صالح بن سعید مى گوید: «باغ هایى زیبا و آراسته، نهرهایى جارى و درختانى سرسبز دیدم که عطرى دل نواز از آنها به مشام مى رسید و حور و غلمان بهشتى در آن دیده مى شد که بسیار سبب شگفتى من شد». آن گاه امام به او فرمود: اى پسر سعید! ما هر جا باشیم، اینها از آن ماست. حال مى بینى که ما در خان صعالیک نیستیم. [۱۲] . امام را پس از یک روز اقامت در خان صعالیک، به خانه اى که در یک اردوگاه نظامى قرار داشت، بردند. متوکل دستور داده بود تا در اتاق حضرت، قبرى بکنند تا بدین وسیله امام را از کنترل شدید خود آگاه و پیش از هر اقدامى، ابتکار عمل را از امام سلب کند. صقر بن ابى دلف مى گوید: هنگامى که خدمت امام رسیدم و وارد حجره ایشان شدم، او را یافتم، در حالى که بر حصیرى نشسته بود و پیش پایش قبرى کنده بودند. به او سلام کردم. ایشان پاسخ سلام گفت و فرمود: بیا بنشین. سپس از من پرسید: براى چه آمده اى؟ گفتم: سرورم! آمده ام تا از شما حالى بپرسم. وقتى نگاهم به قبر افتاد، گریستم. امام به من فرمود: اى صقر! لازم نیست براى من ناراحت باشى. فعلاً به من آسیبى نمى رسد. من خوشحال شدم و گفتم: خدا را شکر! [۱۳] .
تحقیر امام در سامرا
هنگامی که امام را به سامرا تبعید کردند، بنا به دستور متوکل و برای تحقیر امام، ایشان را در محلی که «خان صعالیک» نام داشت، و محل تجمع گدایان و بینوایان بود، جای دادند.
صالح بن سعید ، با دیدن اقامتگاه حضرت، به ایشان عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! این ستمکاران در همه امور سعی در خاموش ساختن نور شما دارند که شما را در چنین محلی که مکان نشستن گدایان و مستمندان است، جای داده اند». امام در پاسخ او فرمود: «ای پسر سعید! آیا درک و معرفت تو در این جایگاه است و گمان میکنی که این امر سبب پایین آمدن شان من میشود؟» سپس برای تسکین او که از دوستداران خاندان وحی بود و نیز برای نشان دادن مقام خود، با دست مبارک پرده را از جلوی چشمان او کنار زد و به او فرمود: «نگاه کن». صالح بن سعید میگوید: «باغهایی زیبا و آراسته، نهرهایی جاری و درختانی سرسبز دیدم که عطری دل نواز از آنها به مشام میرسید و حور و غلمان بهشتی در آن دیده میشد که بسیار سبب شگفتی من شد». آنگاه امام به او فرمود: ای پسر سعید! ما هر جا باشیم، اینها از آن ماست. حال میبینی که ما در خان صعالیک نیستیم. [۲۳] [۲۴] .
تبعیدگاه نظامی
امام را پس از یک روز اقامت در خان صعالیک، به خانهای که در یک اردوگاه نظامی قرار داشت، بردند. متوکل دستور داده بود تا در اتاق حضرت، قبری بکنند تا بدینوسیله امام را از کنترل شدید خود آگاه و پیش از هر اقدامی، ابتکار عمل را از امام سلب کند . صقر بن ابیدلف میگوید: هنگامی که خدمت امام رسیدم و وارد حجره ایشان شدم، او را یافتم، در حالی که بر حصیری نشسته بود و پیش پایش قبری کنده بودند. به او سلام کردم. ایشان پاسخ سلام گفت و فرمود: بیا بنشین. سپس از من پرسید: برای چه آمدهای؟ گفتم: سرورم! آمدهام تا از شما حالی بپرسم. وقتی نگاهم به قبر افتاد، گریستم. امام به من فرمود: ای صقر! لازم نیست برای من ناراحت باشی. فعلاً به من آسیبی نمیرسد. من خوشحال شدم و گفتم: خدا را شکر! [۲۵] .
رفتار خلفا با امام
متوکل دستور داد حضرت را کاملا تحت نظر گیرند و خانهشان را محاصره کرده و مانع دیدار شیعیان با ایشان و استفاده دانش پژوهان از آن سرچشمه علم و معرفت کرد و حتی ایشان را در تنگنا و محاصره اقتصادی قرار داد و رساندن حقوق شرعیه و هدایا را از داخل و خارج بر حضرت ممنوع کرد و متخلفان را عقوبتی سخت نمود.[۲۶] . این وضعیت جز در حکومت شش ماهه منتصر تا زمان شهادت امام ادامه داشت و در زمان معتز شدت گرفت. یکی دیگر از سختگیریهای متوکل در آزار امام هادی (علیه السّلام) این بود که گاه و بیگاه به ماموران خود دستور میداد تا ناگهانی به خانه امام ریخته و آنجا را بازرسی کنند به امید آنکه سلاح یا مدرکی دال بر فعالیت ایشان علیه حکومت بدست آورند. لکن در این حملههای شبانه جز کتابهای علمی و ادعیه چیزی یافت نمیشد.[۲۷] . گاهی متوکل فرمان میداد حضرت را در هر حالتی که هست به دربار آورند. در یکی از این احضارها امام در حالی بر متوکل وارد شد که او مست و لایعقل در کنار جامها و سبوهای شراب و در میان گروههای خنیاگر و رقاصه افتاده بود. امام بیتوجه به موقعیت خطیر و خطرات احتمالی به شدت او را سرزنش و ملامت کرد و به نصیحتگویی و یادآوری قیامت پرداخت و فسق و فجور و میخوارگی و بدکارگی او را محکوم ساخت. موکل بر آشفت و دستور داد ایشان را در زندان محبوس سازند.[۲۸] . حضرت روانه زندان شد و شخصی از حضرت شنید که میفرمودند: «انا اکرم علی الله من ناقه صالح» (ترجمه: من نزد خدا از ناقه حضرت صالح محترم ترم.) و سپس این آیه را خواندند «تمتعوا فی دارکم ثلاثة ایام ذلک وعد غیر مکذوب؛[۲۹] . در خانههایتان سه روز به آسایش و خوشگذرانی سپری کنید (سپس عذاب الهی خواهد رسید) آن وعده ای است که دروغ نخواهد بود. بیش از سه روز نگذشت که متوکل به دست فرزندش منتصر به هلاکت رسید.[۳۰] [۳۱] . منتصر گرچه بر امام سخت نگرفت ولی این آرامش نسبی امام و شیعیان پس از شش ماه تمام شد و دوباره آزار و حصر و شکنجه و قتل راهکار اساسی خلافت در مقابل شیعیان بود. امام هادی (علیه السّلام) با حاکمان ستمگر سازش نکرد و آنها از مبارزه منفی و عدم همکاری حضرت هراس داشتند و رنج میبردند تا اینکه تنها راه خویش را خاموش کردن نور خدا پنداشتند و بدینترتیب امام هادی (علیه السّلام) نیز مانند امامان پیشین به مرگ طبیعی از دنیا نرفت بلکه در زمان معتز مسموم گردید.[۳۲] [۳۳] .
نیروهای مسلّح امام هادی علیه السلام
امام هادی علیه السلام گاه اراده می کرد که از طریق کرامت، قدرت معنوی و ولایت تکوینی خویش را به ستمگران دوران نشان دهد که از جمله، مورد ذیل است: متوکل عباسی برای تهدید و ارعاب امام هادی علیه السلام او را احضار کرد و دستور داد هر یک از سپاهیانش کیسه (و توبره) خود را پراز خاک قرمز کنند و در جای خاصی بریزند. تعداد سپاه او که نود هزار نفر بود، خاکهای کیسه های شان را روی هم ریختند و تلّ بزرگی از خاک را ایجاد کردند. متوکل با امام هادی علیه السلام روی آن خاکها قرار گرفتند و سربازان و لشکریان او در حالی که به سلاح روز مسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند. خلیفه ستمگر عباسی از این طریق می خواست آن حضرت را مرعوب سازد و از قیام علیه خود باز دارد. حضرت برای خُنثی نمودن این نقشه، به متوکل رو کرد و فرمود: آیا می خواهی سربازان و لشکریان مرا ببینی؟ متوکل که احتمال نمی داد حضرتش سرباز و سلاح داشته باشد، یکوقت متوجه شد که میان زمین و آسمان پر از ملائکه مسلح شده، و همگی در برابر آن حضرت آماده اطاعت می باشند. آن ستمگر از دیدن آن همه نیروی رزمی، به وحشت افتاد و از ترس غش کرد. چون به هوش آمد، حضرت فرمود: نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ فِی الدُّنْیا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی ءٌ مِمّا تَظُنُّ؛ در دنیا با شما مناقشه نمی کنیم [چرا که] ما مشغول امر آخرت هستیم. پس آنچه گمان می کنی، درست نیست . (الخرائج و الجرائح، راوندی، ص 400، شماره 6؛ بحار الانوار، ج 50، ص 146، ح 30؛ اثبات الهداة، حر عاملی، ج 3، ص 374، شماره 41؛ محجة البیضاء، فیض کاشانی، ج 4، ص 317؛ تجلّیات ولایت، ص 479.)
تصویر و شیر درنده
خلفای عباسی هر چند از نظر نسب، قرابت و خویشاوندی با ائمه اطهار علیهم السلام داشتند و در حضرت «عبد المطلب» که پدر عباس و ابوطالب بود، مشترک بودند، ولی با این حال، بدتر از بنی امیه عمل کردند. و ظلم و ستمهای فراوانی به اولاد علی علیه السلام روا داشتند و از هیچ گونه تحقیر و ستم در مورد خاندان عصمت فروگذار نکردند. متوکل یکی از خلفای عباسی است که از هر راهی تلاش داشت امام هادی علیه السلام را تحقیر کند و شخصیت و عظمت او را درهم شکند. از جمله، روزی فردی را به سراغ شعبده باز و جادوگر بی نظیری فرستاد که اهل هندوستان و از دشمنان اهل بیت علیهم السلام به شمار می آمد. متوکل به او هزار دینار طلا داد که حضرت هادی علیه السلام را تحقیر و شرمنده کند. او نیز قبول کرد و در مجلس مهمانی خلیفه در کنار حضرت هادی علیه السلام نشست. و در قرص نانی عمل سحر انجام داد؛ به گونه ای که وقتی حضرت هادی علیه السلام دست مبارک خود را به طرف آن نان دراز کرد؛ نان به هوا پرید. و حاضران خندیدند و حضرت را به خیال خامشان تحقیر کردند. در کنار شعبده باز هندی بالشی قرار داشت که روی آن تصویر شیر بود. امامِ کائنات و صاحب ولایت تکوینی، دست مبارکش را بر آن تصویر نهاد و فرمود: این فاسق را بگیر! [با عنایت الهی و کرامت امام هادی علیه السلام ] آن تصویر به شیر درنده تبدیل شد و در جا ساحر هندی را پاره کرد و بلعید! [و جریان مجلس هارون و امام موسی بن جعفر علیهماالسلام و امام رضا علیه السلام و مأمون تکرار شد] و شرکت کنندگان در مجلس مبهوت و متحیر ماندند. متوکل از آن امام بزرگوار درخواست کرد که دستور دهد آن شیر، ساحر هندی را برگرداند. حضرت فرمود: «او را دیگر نخواهی دید. آیا تو دشمنان خدا را بر دوستان او مسلط می کنی!» این جمله را فرمود و مجلس متوکل را ترک گفت.
یکی از نگهبانان متوکل می گوید: مرد شعبده بازی را از هند آورده بودند که کارهای خارقالعاده انجام می داد. متوکل که دوست داشت امام هادی را خجالت زده کند، به شعبده باز گفت: اگر علی بن محمد را سرافکنده کنی هزار دینار خالص به تو میدهم.
شعبده باز گفت: دستور بده نان های سبک و نازکی بپزند و در سفره بگذارند و مرا کنار او جای بده. سفره گسترده شد. شعبده باز کنار پشتی ای که عکس شیری بر آن نقش بسته بود نشست. هنگام غذا امام هادی علیه السلام دست برد که نانی بردارد اما با شعبده آن شخص، نان از زمین به هوا بلند شد. بار دیگر امام خواست نان دیگری بردارد که آن نان هم از سفره بلند شد و همه حضار در مجلس خندیدند. در این هنگام امام هادی علیه السلام دست خویش را به پشتی زد و به نقش شیر روی پشتی فرمود: «این مرد را بگیر» در همان لحظه نقش شیر به صورت شیر درنده ای زنده شد و بیرون پرید و آن مرد را بلعید، آن گاه باز سر جای خودش قرار گرفت و مثل سابق به صورت نقشی درآمد. همگان متحیر شدند. امام هادی علیه السلام برخاست تا از مجلس خارج شود. متوکل گفت: درخواست می کنم بنشینید، و این مرد را دوباره برگردانید . امام فرمود: سوگند به خدا دیگر او را نمیبینی، آیا میخواستی دشمنان خدا را بر اولیاء خدا مسلط می کنی؟ و از مجلس متوکل خارج شد و از آن مرد شعبده باز دیگر اثری دیده نشد.
در روزگار حکومت متوکل زنی ادعا کرد که زینب دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: امام هادی علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: گوشت بدن فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت هادی علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: مانعی ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش شیر بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام دست بر سر آنها می کشید وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات یقین پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود متوکل به آن زن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای باطلی کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد. (بحار الانوار، ج 50، ص 149، شماره 35 از کتاب خرائج(
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع
ادامه مطلب را ببينيد
توطئههای نافرجام متوکل
امام هادى علیه السلام در دوران خلافت متوکل، روزگار بسیار سختى را پشت سر گذاشت. هراسى که متوکل از امام در دل داشت، سبب شده بود تا دستور دهد، سربازانش گاه و بى گاه بدون اجازه از دیوار وارد خانه امام شوند و آن جا را بازرسى کنند. آن ها گاه پا را از این نیز فراتر مى گذاشتند و به هتاکى به ساحت مقدس امام مى پرداختند. در تاریخ آمده است که برخى اوقات متوکل در حالت مستى، امام را شبانه احضار مى کرد و به بزم شراب خود فرامى خواند.[۱۴] . هربار که متوکل تلاش مذبوحانه جدیدى را براى ترور شخصیتى امام طراحى مى کرد، با شکست سختى روبه رو مى شد. شکست ها و تلاش هاى پى در پى و بى ثمر متوکل به حدى او را در رسیدن به اغراض پلیدش ناکام گذاشته بود که روزى در جمع درباریان خود فریاد زد: واى بر شما! کار ابن الرضا روزگار مرا سیاه کرده و مرا سخت درمانده و سرگردان ساخته. هر چه تلاش کردم او جرعه اى شراب بنوشد و در مجلس بزمى با من همنشین گردد، نشد...[۱۵] . همچنین در اقدامى دیگر، متوکل به چهار تن از دژخیمان خود دستور مى دهد که امام را با شمشیرهاى برهنه به قتل برسانند. او به قدرى خشمگین بود که سوگند یاد کرد پس از قتل امام پیکر او را بسوزاند. جلادان او که با شمشیرهاى آخته انتظار امام را مى کشیدند، تا بدنش را طعمه شمشیر خود سازند. با دیدن وقار و شکوه امام آن چنان تحت تأثیر قرار گرفتند که تصمیم خود را فراموش و حتى امام را با احترام بدرقه کردند. هنگامى که بازگشتند متوکل از آنان پرسید: چرا آن چه را که امر کرده بودم، انجام ندادید؟ . پاسخ دادند: آن هیبت و شکوهى که در او دیدیم، فراوان تر از هراس صد شمشیر برهنه بود که قدرتى در برابر آن نداشتیم؛ به گونه اى دل هاى ما را آکند که نتوانستیم آن چه را امر کرده بودى، به انجام رسانیم. [۱۶] به این ترتیب، بار دیگر توطئه قتل امام نافرجام ماند. ناکامى و شکست متوکل وى را بر آن داشت تا نقشه قتل امام را بکشد. از این رو، دستور قتل او را به «سعید حاجب» داد. «ابن اورمه» مى گوید: «نزد سعید حاجب رفتم و این در زمانى بود که متوکل، اباالحسن علیه السلام را به او سپرده بود تا وى را به قتل برساند. سعید رو به من کرد و با تمسخر گفت: دوست دارى خداى خود را ببینى؟ گفتم: سبحان الله! خدا با چشم دیده نمى شود. گفت: منظورم همان کسى است که شما او را امام مى خوانید. گفتم: مایلم. گفت: من دستور قتل او را دارم و فردا این کار را انجام خواهم داد. اینک پیک نزد اوست. وقتى بیرون آمد، داخل شو. هنگامى که پیک بیرون آمد، وارد اتاقى شدم که امام در آن زندانى بود. داخل شدم و دیدم که قبرى جلوى پاى امام کنده اند. سلام کردم و بسیار گریستم. امام پرسید: براى چه گریه مى کنى؟ گفتم: براى آن چه مى بینم. فرمود: براى این گریه نکن؛ زیرا آن ها به خواسته شان نمى رسند. دو روز بیشتر طول نخواهد کشید که خدا خون او و هوادارش را که دیدى، خواهد ریخت. به خدا سوگند، دو روز بیشتر نگذشته بود که متوکل به قتل رسید. [۱۷] .
قتل متوکل، پایانى کوتاه بر توطئهها:
متوکل در کمتر از دو دهه خلافت خود، چیزى جز بدرفتارى با شیعیان و قتل و خونریزى آنان بر جاى نگذاشت و سرانجام بغض و کینه اى که به خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله و پیروان آنان داشت، گریبان خود او را گرفت. در شبى که او به قتل رسید، «عباده مخنث»، دلقک دربار، مثل همیشه در بزم شراب او مشغول مسخره کردن امامان شیعه بود. او سرش را که مو نداشت، برهنه کرده و متکایى هم روى شکم خود بسته بود و امام على علیه السلام را مسخره مى کرد و مى گفت: این مرد طاس و شکم برآمده مى خواهد خلیفه مسلمانان شود». متوکل شراب مى نوشید و قهقهه سر مى داد. منتصر ، فرزند او که به امامان شیعه علاقه مند بود، از این حرکت عباده خشمگین شد و او را پنهانى تهدید کرد. عباده از ادامه کار منصرف شد، متوکل متوجه او گردید و از او علت را جویا شد. عباده دلیل ادامه ندادن کار خویش را بازگفت. در این هنگام، منتصر برخاست و گفت: اى امیرالمؤمنین! آن کسى که این سگ، تقلید او را مى کند و این مردم مى خندند، پسر عموى تو و بزرگ خاندان توست و مایه افتخار تو. اگر تو مى خواهى گوشت او را بخورى غیبت و بدگویى او کنى، بخور، ولى اجازه نده که این سگ و مانند او از آن بخورند. متوکل براى تمسخر فرزندش، به سبب علاقه مندى به امام على علیه السلام دستور داد تا آوازه خوانان درباره او و مادرش، شعر زننده اى بخوانند. این بى حیایى و بى شرمى متوکل سبب شد تا پسرش همان شب تصمیم به قتل متوکل بگیرد.[۱۸] از این رو، به همراهى ترکان، نقشه قتل او را کشید و وزیرش، «فتح بن خاقان»، او را به قتل رساند.[۱۹] .
توطئه نافرجام متوکل : امام در دوران خلافت متوکل، روزگار بسیار سختی را پشت سر گذاشت. هر بار که متوکل تلاش مذبوحانه جدیدی را برای ترور شخصیتی امام طراحی میکرد، با شکست سختی روبهرو میشد. شکستها و تلاشهای پیدرپی و بیثمر متوکل به حدی او را در رسیدن به اغراض پلیدش ناکام گذاشته بود که روزی در جمع درباریان خود فریاد زد: وای بر شما! کار ابن الرضا روزگار مرا سیاه کرده و مرا سخت درمانده و سرگردان ساخته. هرچه تلاش کردم او جرعه ای شراب بنوشد و در مجلس بزمی با من همنشین گردد، نشد... [۳۴] . ناکامی و شکست متوکل وی را بر آن داشت تا نقشه قتل امام را بکشد. از اینرو، دستور قتل او را به «سعید حاجب» داد. ابن اورمه میگوید: نزد سعید حاجب رفتم و این در زمانی بود که متوکل، اباالحسن علیه السّلام را به او سپرده بود تا وی را به قتل برساند. سعید رو به من کرد و با تمسخر گفت: دوست داری خدای خود را ببینی؟ گفتم : سبحان اللّه! خدا با چشم دیده نمیشود. گفت: منظورم همان کسی است که شما او را امام میخوانید. گفتم: مایلم. گفت: من دستور قتل او را دارم و فردا این کار را انجام خواهم داد. اینک پیک نزد اوست. وقتی بیرون آمد، داخل شو. هنگامی که پیک بیرون آمد، وارد اتاقی شدم که امام در آن زندانی بود. داخل شدم و دیدم که قبری جلوی پای امام کندهاند. سلام کردم و بسیار گریستم. امام پرسید: برای چه گریه میکنی؟ گفتم: برای آنچه میبینم. فرمود: برای این گریه نکن؛ زیرا آنها به خواستهشان نمیرسند. دو روز بیشتر طول نخواهد کشید که خدا خون او و هوادارش را که دیدی، خواهد ریخت. به خدا سوگند، دو روز بیشتر نگذشته بود که متوکل به قتل رسید. [۳۵] . همچنین در اقدامی دیگر، متوکل به چهار تن از دژخیمان خود دستور میدهد که امام را با شمشیرهای برهنه به قتل برسانند. او به قدری خشمگین بود که سوگند یاد کرد پس از قتل امام پیکر او را بسوزاند. جلادان او که با شمشیرهای آخته انتظار امام را میکشیدند، تا بدنش را طعمه شمشیر خود سازند. با دیدن وقار و شکوه امام آنچنان تحت تاثیر قرار گرفتند که تصمیم خود را فراموش و حتی امام را با احترام بدرقه کردند. هنگامی که بازگشتند، متوکل از آنان پرسید: چرا آنچه را که امر کرده بودم، انجام ندادید؟» پاسخ دادند: «آن هیبت و شکوهی که در او دیدیم، فراوانتر از هراس صد شمشیر برهنه بود که قدرتی در برابر آن نداشتیم؛به گونه ای دلهای ماراآکند که نتوانستیم آنچه راامرکرده بودی، به انجام رسانیم. [۳۶] . به این ترتیب، بار دیگر توطئه قتل امام نافرجام ماند.
فرارسیدن شهادت امام
امام هادى علیه السلام پس از قتل متوکل، هفت سال در دوران خلفاى بعدى زندگى کرد. اگر چه فشارهاى دستگاه در مقایسه با دوران متوکل کاهش یافت، ولى سیاست هاى کلى دستگاه، به جز دوران مستنصر، در راستاى اسلام زدایى، تغییرى محسوس نداشت و امام همچنان در سامرا تحت مراقبت شدید نظامى، روزگار مى گذراند. سرانجام توطئه دشمنان امام هادى علیه السلام براى ایشان به ثمر رسید و وى به دستور معتز و سم معتمد که در آب یا انار ریخته شده بود،[۲۰] مسموم شد و در سوم رجب سال ۲۵۴ ه.ق، به شهادت رسید.[۲۱] . ابودعامه مى گوید: امام در بستر بیمارى بود و من براى عیادت نزد ایشان رفتم. هنگام بازگشت فرمود: چون براى عیادت من آمدى، بر گردن من حقى پیدا کردى و رعایت حق تو بر من واجب است. او در بستر بیمارى آرمیده بود و شیعیان به دیدار امام مى آمدند. آن حضرت به صورت کتبى و شفاهى، امام پس از خود را به آنان معرفى کرد تا پس از شهادت او، شیعیان دچار سرگردانى نشوند. [۲۲] . احمد بن داود مى گوید: اموال بسیارى را که خمس و نذورات مردم قم بود، با خود به قصد تحویل دادن به اباالحسن مى بردم. هنگامى که رسیدم، مردى که بر شترى سوار بود، پیش من آمد و گفت: اى احمد بن داود و اى محمد بن اسحاق ، من حامل نامه اى از سرورتان، ابالحسن هستم که به شما نگاشته است: من امشب به سوى بارگاه الهى رخت برمى بندم. پس احتیاط کنید تا دستور فرزندم، حسن عسکری علیه السلام به شما برسد. ما با شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدیم و گریستیم، ولى این خبر را از دیگران که با ما بودند، مخفى داشتیم...[۲۳] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع
ادامه مطلب را ببينيد
مسمومیت و شهادت امام
امام هادی علیه السّلام پس از قتل متوکل، هفت سال در دوران خلفای بعدی زندگی کرد. اگرچه فشارهای دستگاه در مقایسه با دوران متوکل کاهش یافت، ولی سیاستهای کلی دستگاه، به جز دوران مستنصر، در راستای اسلام زدایی، تغییری محسوس نداشت و امام همچنان در سامرا تحت مراقبت شدید نظامی، روزگار میگذراند. سرانجام توطئه دشمنان امام هادی (علیه السّلام) برای ایشان به ثمر رسید و وی به دستور معتز و سمّ «معتمد» که در آب یا انار ریخته شده بود، [۳۷] مسموم شد. ابو دعامه میگوید: امام در بستر بیماری بود و من برای عیادت نزد ایشان رفتم. هنگام بازگشت فرمود: چون برای عیادت من آمدی، برگردن من حقی پیدا کردی و رعایت حق تو بر من واجب است. او در بستر بیماری آرمیده بود و شیعیان به دیدار امام میآمدند. آن حضرت به صورت کتبی و شفاهی، امام پس از خود را به آنان معرفی کرد تا پس از شهادت او، شیعیان دچار سرگردانی نشوند. [۳۸] .
مراسم تشییع و خاک سپارى
بازتاب خبر شهادت پیشواى شیعیان، قلب ستم دیده مردم را جریحه دار کرد. شهر یکپارچه در سوگ آموزگارى بلند اختر و پدرى مهربان براى مستمندان و یتیمان نشست. در روز شهادت امام، جماعت بسیارى از بنى هاشم، بنى ابى طالب و بنى عباس در منزل امام جمع شده بودند و شیون و زارى سراسر خانه را آکنده بود.[۲۴] مردم به صورت هاى خود سیلى مى زدند و گونه هاى خود را مى خراشیدند.[۲۵] . بدن مطهر امام هادى علیه السلام را بر دوش گرفتند و از خانه ایشان بیرون بردند و از جلوى خانه «موسى بن بغا» گذشتند. وقتى معتمد عباسى آنان را دید، تصمیم گرفت براى عوام فریبى، بر بدن امام نماز بگزارد. از این رو، دستور داد بدن مطهر امام را بر زمین گذاشتند و بر جنازه حضرت نماز خواند، ولى امام حسن عسکرى علیه السلام پیش از تشییع بدن مطهر امام علیه السلام به اتفاق شیعیان بر آن نماز خوانده بود. سپس امام را در یکى از خانه هایى که در آن زندانى بود، به خاک سپردند. ازدحام جمعیت به قدرى بود که حرکت کردن در بین آن همه جمعیت براى امام حسن عسکرى علیه السلام مشکل بود. در این هنگام، جوانى مرکبى براى امام آورد و مردم امام را تا خانه بدرقه کردند.[۲۶] . ابوهاشم جعفرى نیز که از نزدیکان امام هادى علیه السلام بود، قصیده اى در رثاى امام خود خواند.[۲۷] .
تاریخ شهادت
منابع معتبر و مورخان شیعه شهادت حضرت را در ماه رجب سال ۲۵۴ق[۳۹] [۴۰] [۴۱] [۴۲] . میدانند. آیت الله مرعشی نجفی شهادت حضرت را در روز دوشنبه سوم رجب سال ۲۵۴ق میداند[۴۳] . گرچه برخی منابع شهادت حضرت را در ماه جمادی الثانی[۴۴] [۴۵] یا ۲۷ رجب
[۴۶] نیز ذکر کرده اند. احمد بن داود میگوید: اموال بسیاری را که خمس و نذورات مردم قم بود، با خود به قصد تحویل دادن به اباالحسن میبردم. هنگامی که رسیدم، مردی که بر شتری سوار بود، پیش من آمد و گفت: ای احمد بن داود و ای محمد بن اسحاق ، من حامل نامه ای از سرورتان، ابالحسن هستم که به شما نگاشته است: من امشب به سوی بارگاه الهی رخت بر میبندم. پس احتیاط کنید تا دستور فرزندم، حسن علیه السّلام به شما برسد. ما با شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدیم و گریستیم، ولی این خبر را از دیگران که با ما بودند، مخفی داشتیم... [۴۷] .
منابع درباره شهادت
نکته مهم در شهادت امام هادی (علیه السّلام) این است که حضرت در سامراء به سبب کنترل بسیار شدید و خفقان حاکم و منع دوستان و شیعیان از دیدار با حضرت و عقوبت سخت متخلفین حتی نزدیکترین یاران امام نیز از حال و وضع امام بیخبر یا بسیار کم اطلاع بودند.[۸] [۹] . و به همین دلیل است که منابع اشاره دقیقی به نحوه شهادت امام ندارد. منابع فقط شهادت حضرت در زمان معتز را ذکر کردند بدون ذکر زمان دستور خلیفه به مسموم کردن و اینکه چه کسانی مامور این جنایت شدند و چه زمانی این عمل پلید از آنان سر زد. حتی در روز شهادت حضرت هم اتفاق نظر نیست. سن امام را بین ۴۰ تا ۴۲ سال ذکر کردهاند و روز شهادت امام را یا ذکر نکردهاند یا سوم رجب یا بیست و هفتم رجب و یا در ماه جمادی الثانی ذکر کردهاند که خواهد آمد.
تشییع و خاکسپاری
در روز شهادت امام، جماعت بسیاری از بنیهاشم، بنی ابیطالب و بنی عباس در منزل امام جمع شده بودند و شیون و زاری سراسر خانه را آکنده بود.[۴۸] . مردم به صورتهای خود سیلی میزدند و گونه های خود را میخراشیدند.[۴۹] . بدن امام هادی (علیه السّلام) را بر دوش گرفتند و از خانه ایشان بیرون بردند و از جلوی خانه موسی بن بغا گذشتند. وقتی معتمد عباسی آنان را دید، تصمیم گرفت برای عوام فریبی، بر بدن امام نماز بگزارد. از اینرو، دستور داد بدن امام را بر زمین گذاشتند و بر جنازه حضرت نماز خواند، ولی امام حسن عسکری علیه السّلام پیش از تشییع بدن مطهر امام (علیه السّلام) به اتفاق شیعیان بر آن نماز خوانده بود. سپس امام را در یکی از خانه هایی که در آن زندانی بود، به خاک سپردند. ازدحام جمعیت به قدری بود که حرکت کردن در بین آن همه جمعیت برای امام حسن عسکری علیه السّلام مشکل بود. در این هنگام، جوانی مرکبی برای امام آورد و مردم امام را تا خانه بدرقه کردند.[۵۰] . ابوهاشم جعفری که از نزدیکان امام هادی (علیه السّلام) بود، نیز قصیده ای در رثای امام خود خواند.[۵۱] .
شهادت و آرامگاه
در دلائلالامامه و کَشْفُ الغُمَّه آمده است که امام هادی(ع) در زمان حکومت مُعْتَز عباسی ۲۵۲-۲۵۵ق مسموم شد و به همین علت به شهادت رسید.[۲۸] ابنشهرآشوب درگذشته: ۵۸۸ق نیز بر این باور است که وی در اواخر حکومت مُعْتَمد حکومت: ۲۵۶-۲۷۸ق شهید شده است و از ابن بابویه نقل کرده که معتمد به او سم داده است.[۲۹] البته شیخ مفید درگذشته: ۴۱۳ق ، معتقد است که امام هادی در ماه رجب سال ۲۵۴ق پس از ۲۰ سال و ۹ ماه اقامت در سامرا، در ۴۱ سالگی رحلت کرد.[۳۰] تعدادی از منابع، روز شهادت وی را ۳ رجب[۳۱] و برخی دیگر ۲۵ یا ۲۶ جمادیالثانی ذکر کرده اند.[۳۲] در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، سوم رجب به عنوان روز شهادت او ثبت شده است. به گزارش مسعودی تاریخنگار قرن چهارم قمری، امام حسن عسکری در تشییع جنازه پدرش شرکت کرد. جنازه را بر راهی که برابر خانه موسی بن بغا بود، قرار دادند و قبل از آنکه خلیفه عباسی در تشییع شرکت کند، امام عسکری بر جنازه پدرش نماز خواند. مسعودی از ازدحام جمعیت در تشییع جنازه امام هادی گزارش کرده است.[۳۳] .
شاگردان مکتب امام هادی
دوران زندگی امام هادی (علیه السلام)، هرچند عصر اختناق و استبداد بود و امام (علیه السلام) برای فعالیت فرهنگی، علمی و سیاسی، آزادی عمل نداشت و از این نظر فضای جامعه با عصر امام باقر علیه السلام و امام صادق (علیهالسلام) تفاوت فراوان داشت، اما آن حضرت در همان شرایط نامساعد، علاوه بر فعالیتهای فرهنگی نظیر مناظرات، مکاتبات، پاسخگویی به شبهات و ... ، راویان و محدثان و بزرگانی از شیعه را تربیت کرد، علوم و معارف اسلامی را به آنان آموزش داد تا آنان، هم جامعۀ زمان خود را از آسیبهای فرهنگی اعتقادی حفظ نمایند و هم این میراث بزرگ را به نسلهای بعدی منتقل کنند. شیخ طوسی رحمة اللهعلیه ، دانشمند نام دار اسلامی، تعداد شاگردان و اصحاب حضرت را در زمینه های مختلف علوم اسلامی، بیش از ۱۸۰ نفر میداند. [۳۱] . در میان شاگردان امام هادی (علیه السلام)، چهرههای درخشان علمی و معنوی و شخصیتهای برجسته ای مانند فضل بن شاذان، حسین بن سعید اهوازی، علی بن مهزیار اهوازی دورقی، ایوب بن نوح، حسن بن راشد (مکنی به ابوعلی غلام آلهلب بغدادی)، احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی و عثمان بن سعید عمری) به چشم میخورند که برخی از ایشان شاگرد ائمه دیگر نیز بوده و دارای آثار و تألیفات ارزشمند در زمینههای مختلف علوم اسلامی هستند.
اصحاب امام هادی علیه السلام
بر اساس نوشته شیخ طوسی، تعداد دست پروردگان و اصحاب امام هادی علیه السلام و کسانی که از آن حضرت در زمینه های مختلف علوم اسلامی روایت نقل کرده اند، بالغ بر ۱۸۵ نفر می شود که در میان آنان چهرههای برجسته علمی و فقهی فراوانی که دارای تالیفات گوناگونی بودند دیده می شود.[۴] برخی از شاگردان مشهور آن حضرت عبارتند از: حضرت عبدالعظیم حسنی: از سادات جلیل القدری است که نسب شریفش به امام حسن علیه السلام می رسد. او از نظر علمی و عقیدتی مورد تایید امام هادی علیه السلام بود . فضل بن شاذان نیشابوری: از متکلمان بزرگ شیعه در قرن سوم هجری است. علی بن مهزیار اهوازی: از فقها و محدثان و دانشمندان نامور شیعه و از اصحاب سه امام یعنی امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم السلام می باشد. علی بن جعفر همانی: وی مردی ثقه و دانشمند بود و وکالت امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام را بر عهده داشت . عثمان بن سعید عمروی: او معتمد در نزد امام علىالنقى و امام حسن عسکری علیهماالسلام و وکیل ایشان در زمان حیات ایشان بود و اولین نفر از نواب اربعه امام زمان (عج) است. حسین بن سعید اهوازى: او یکی از یاران امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم السلام می باشد. وی از مشایخ جلیل القدر روایتی بشمار می آید و روایات وی از اعتبار و شهرت خاصی در میان فقهای شیعه برخوردار است. ایوب بن نوح: او وکیل امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام بود و روایات زیادی از امام هادی علیه السلام نقل کرده است. امام هادی علیه السلام در مورد او به عمرو بن سعید مدائنی فرمود: ای عمرو! اگر دوست داری به مردی از اهل بهشت بنگری به این مرد (ایوب بن نوح) بنگر.[۵] . حسن بن علی ناصر : ابراهیم بن عبده نیشابورى: او از اصحاب امام هادى علیه السلام و پس از آن حضرت وکیل امام حسن عسکری علیه السلام در نیشابور بود. ابراهیم بن محمد همدانى . حسن بن راشد، مکنّی به ابوعلی . ابراهیم بن داود هاشمى یعقوبی
امام هادی و زیارت جامعۀ کبیره
یکی از آثار ماندگار و ارزشمند امام هادی علیه السلام ، زیارت جامعه کبیره است که متقنترین متن در امامشناسی است. زیارت جامعه، دارای مضامین بسیار عالی از زبان امام هادی (علیه السلام) است که در پاسخ به خواستۀ یکی از ارادتمندان اهل بیت علیهم السلام صادر شده است.
دعای امام هادی علیه السلام و شفای بیمار
امام هادی علیه السلام و شفای نابینا
طلا شدن شن ها
امام هادی علیه السلام و تبدیل خاک به طلا
امام هادی علیه السلام و پیشگویی مرگ جوان غافل
آگاهی امام هادی علیه السلام از سؤال ذهنی اصحاب
امام هادی علیه السلام و زنده کردن مرکب
راهنمایی امام هادی علیه السلام برای دریافت جواب
ماموریت شتر
امام هادی علیه السلام و پیشگویی مرگ متوکل
صحبت کردن با زبان ترکی
زنی که می گفت : زینب دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است
امام هادی علیه السلام و نجات جان یونس نقاش
معجزه امام هادی علیه السلام و مرگ شعبده باز
نیروهای غیبی یاور امام هادی علیه السلام
اعتقاد مرد اصفهانی به امامت امام هادی علیه السلام
هیبت و عظمت امام هادی علیه السلام
خنثی شدن نقشه ترور امام هادی علیه السلام
سایت اندیشه، برگرفته از مقاله چگونگی شهادت امام هادی علیه السلام
سایت پرسمان دانشگاهیان، برگرفته از مقاله امام هادی علیه السلام از تبعید تا شهادت
طبسی، محمدجواد، مجله فرهنگ کوثر ۱۳۸۶ شماره ۷۰، برگرفته از مقاله نقش امام هادی در هدایت امت
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله امام هادی علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع
ادامه مطلب را ببينيد
اعتکاف و ماه رجب
راغب اصفهانی در مورد معنای لغوی واژه «اعتکاف» میگوید: «اعتکاف به معناى روى آوردن و ملازمت با چیزى، همراه با تعظیم آن است». و در اصطلاح فقهی، به توقف سه روز یا بیشتر در مسجد به قصد قربت و با شرایط مخصوص، اعتکاف و به شخص به جا آورنده اعتکاف، مُعتکف گویند. اعتکاف در اصطلاح فقهی عبارت است از: توقف سه روز یا بیشتر در مسجد به قصد قربت و با شرایط مخصوص، و به شخص به جا آورنده اعتکاف، معتکف گویند. [۱] . اعتکاف، اقامت در مسجد برای مدتی مشخص (دست کم سه روز) همراه با روزه است. اعتکاف زمان مخصوصی ندارد، اما در احادیث، بهترین زمان برای آن دهه سوم ماه رمضان دانسته شده است. در اعتکاف نحوه اقامت و خروج از مسجد، احکام و آدابی دارد. در ایران، مراسم اعتکاف در ایام البیض روزهای ۱۳، ۱۴ و ۱۵ ماه رجب، در مساجد بزرگ بیشترِ شهرها برگزار میشود. بنا بر احادیث، اعتکاف همسنگ حج و عمره و موجب آمرزش گناهان و رهایی از آتش جهنم است. اعتکاف، عبادت مستحبی است که در احادیث معصومان ع ، همسنگ حج و عمره دانسته شده است.[۱] اعتکاف به عنوان سنت پیامبرص در کشورهای اسلامی برگزار میشود. در برخی روایات، اعتکاف مختص مسجد الحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و مسجد جامع بصره دانسته شده است، اما روایاتی وجود دارد که در آنها اعتکاف در مسجد جامع یا مسجدی که امامی عادل در آن نماز جمعه یا جماعت خوانده باشد، روا شمرده شده است.[۱۸] ازاینرو، بیشتر فقیهان متقدم معتقدند اعتکاف به این مساجد چهارگانه اختصاص دارد،[۱۹] اما شهید اول و شهید ثانی گفتهاند: اینکه اعتکاف را فقط به مساجد چهارگانه منحصر کنیم سخنی ضعیف است.[۲۰] بیشتر فقیهان قرن چهاردهم نیز، برگزاری اعتکاف در مساجد جامع شهرها را صحیح دانسته[۲۱] و برخی، انجام آن در غیر از مساجد چهارگانه را (اعم از جامع و غیرجامع) به قصد رجا و رسیدن به ثواب، جایز شمرده اند.[۲۲] . طبق فقه شیعه، روزه از ارکان اعتکاف است؛[۲۳] ازاینرو کسی که نمیتواند روزه بگیرد؛ مانند، مسافر، بیمار و حایض، اعتکافش صحیح نیست.[۲۴] در اعتکاف نیت روزهٔ قضا یا نذری جایز است.[۲۵] محمد بن ادریس شافعی و احمد بن حنبل از پیشوایان مذاهب چهارگانه اهلسنت روزه را در اعتکاف واجب نمیدانند.[۲۶] اما در فقه مالکی و قول مشهور در فقه حنفی اعتکاف بدون روزه تحقق نمییابد.[۲۷] . در مدت اعتکاف، خروج از مسجد برای موارد ضروری؛ مانند تهیه خوراک لازم و قضای حاجت، یا امور دارای مصلحت؛ همچون اقامه نماز جمعه، تشییع جنازه، اقامه شهادت و عیادت بیمار، جایز شمرده شده است. البته در این موارد نیز باید معتکف به ضرورت اکتفا نماید و نباید در جایی بنشیند و تا حدی که ممکن است نباید در سایه راه برود. [۲۸] سید کاظم طباطبایی در عروة الوثقی خارج شدن از محل اعتکاف را برای ضرورت های عرفی و شرعی و دارای مصالح خواه مصالح مربوط به شخص اعتکاف کنننده یا دیگری را جایز دانسته است. [۲۹] همچنین بنا گزارشی که در بحار الانوار از عدة الداعی نقل شده، امام حسن مجتبی ع برای برطرف کردن دیْن (بدهی و قرض) یکی از شیعیانش، طواف را قطع کرد و با او همراه شد تا کارش را راه بیندازد.[۳۰] [یادداشت ۱] . به گفته فقیهان، در اعتکاف استفاده و بوییدن عطر، مشاجره و جدال درباره امور دنیوی، خریدوفروش مگر برای ضرورت خودارضایی و مباشرت جنسی حتی در حد بوسیدن حرام است و اعتکاف را باطل میکند.[۳۱] همچنین هر چیزی که روزه را باطل میکند، اعتکاف را نیز باطل میکند.[۳۲] . بنا بر روایات، بهجاآوردن اعتکاف موجب آمرزش گناهان[۳۳] و دوری از آتش جهنم[۳۴] میشود. همچنین ایجاد زمینه برای اندیشیدن، فرصت نیایش و راز و نیاز با پروردگار و فراهم آمدن زمینهٔ توبه به عنوان فلسفه آن بیان شده است.[۳۵] . ابنعباس گزارش کرده است امام حسن ع در مسجدالحرام متعکف و در حال طواف بود که شخصی از شیعیانش از او در خواست کمک مالی کرد. امام طوافش را قطع کرد و همراه آن شخص روانه شد به او گفتم فراموش کردید که در اعتکاف هستید؟ امام پاسخ داد نه، اما از پدرم شنیدم که از رسول خدا ص شنید که فرمود: كسى كه در راه برآوردن نياز برادر مؤمن خود بكوشد، چنان است كه نُه هزار سال با روزه گرفتن و شبزندهدارى خدا را عبادت كرده باشد.«من قضى أخاه المؤمن حاجةً كان كَمَن عَبَد الله تسعة آلاف سنة صائماً نهاره قائماً ليله.» مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۴، ص۱۲۹.
اعتکاف در قرآن و احادیث
از آیات قرآن برمیآید که اعتکاف پیش از این در میان پیامبران و شرایع پیشین نیز وجود داشته است. چنانکه خداوند به حضرت ابراهیم علیه السلام پس از بنیانگذاری کعبه دستور میدهد تا آن را برای طواف کنندگان و معتکفین آماده سازد: وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ؛[۱] و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه ام را برای طواف کنندگان و اعتکاف کنندگان و رکوع کنندگان وسجده گذاران "از هر آلودگی ظاهری و باطنی" پاکیزه کنید. همچنین در سوره بقره، حرمت نزدیکی با زنان در حال اعتکاف بیان شده است:... وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ ... ؛[۲] با زنان در زمانی که در مساجد معتکف هستید، مباشرت و نزدیکی نکنید. درکنزالعمال از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نقل گردیده است که: همه گناهان گذشته کسى که از روى ایمان و براى رسیدن به ثواب الهى معتکف شود، آمرزیده مى شود.[۳] . و نیز از آن حضرت نقل شده است که: معتکف همه گناهان را در بند مى کند و مانند کسى که همه خوبى ها را انجام داده است، به او پاداش داده مى شود.[۴] . و در سنن النبی ، به نقل از کتاب الکافى از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: رسول خدا صلى الله علیه وآله چون دهه آخر ماه رمضان مى شد، در مسجد اعتکاف مى کرد و برایش خیمه اى موئى مى زدند و آن حضرت به عبادت مى پرداخت وبسترخوابش رابرمى چید.[۵] . امام صادق علیه السّلام روایت شده است : رسول خدا صلی اللهعلیه وآله وسلّم وقتی ده روز آخر ماه رمضان فرا می رسید، در مسجد اعتکاف می کرد و مؤمنان برای او خیمه ای بپا می کردند و ایشان کمر همت بر عبادت میبست و بستر خود را جمع میکرد. پیامبر اکرم صلی اللهعلیه وآله وسلّم در باره اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان میفرماید: هرکس در ماه رمضان ده روز معتکف شود، ارزش آن معادل دو حج و عمره میباشد . [۳۷] . رسول اکرم صلی اللهعلیه وآله وسلّم فرمود: هر کس روزی را برای خدا اعتکاف کند، خداوند بین او و آتش جهنم سه خندق فاصله قرار میدهد، که طول آن بیشتر از فاصله بین مشرق و مغرب است. [۳۸] . امام صادق علیه السّلام میفرماید: جنگ بدر در ماه رمضان واقع شد و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم نتوانست معتکف شود، پس در سال آینده بیست روز اعتکاف کرد، ده روز برای همان سال و ده روز بابت قضای سال گذشته . [۳۹] . مرحوم طبرسی نقل میکند: حضرت سلیمان علیهالسّلام اعتکافهای طولانی داشته است: حضرت سلیمان علیه السّلام همواره در مسجد بیت المقدس معتکف میشد. گاه یکسال، گاه دو سال، گاه یک ماه و گاه دوماه و گاه کمتر و بیشتر از این مدت طول میکشید. در مدت اعتکاف مشغول عبادت بود و آب و غذا برایش میآوردند تا از مسجد خارج نشود ، [۴۳] . ایشان در ادامه تصریح میکند که آن حضرت به هنگام مرگ در حال اعتکاف بود. مرحوم ابن ادریس معتقد است که حضرت موسی علیه السّلام در مدت چهل روزی که برای گرفتن کتاب آسمانی به کوه طور عزیمت کرده بود، روزه گرفته و در حال اعتکاف بود. [۴۴] . حکومت برای حضرت سلیمان علیهالسّلام وسیلهای برای خدمت به خلق بوده و هیچ گاه نتوانست آن بندۀ خالص خدا را فریب دهد. ایشان با وجود ملک عظیمش، لباس پشمی میپوشید و شبها تا صبح به عبادت و گریه میپرداخت. مرحوم طبرسی میگوید: حضرت سلیمان علیه السّلام در مسجد بیت المقدس اعتکاف میکرد، حتی مرگ او در همان جا و در حال اعتکاف اتفاق افتاد. [۴۹] . در مورد اعتکاف حضرت موسی علیه السّلام در قرآن چنین آمده است: او برای خلوت با خدا به کوه طور شتافت … [۵۰] [۵۱] . در جای دیگری از قرآن کریم آمده است: و با موسی سی شب وعده گذاشتیم، سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل کردیم؛ [۵۲] . از این آیات فهمیده میشود که حضرت موسی علیه السّلام چهل شب از قومش دوری کرده و پس از مناجات به سوی قوم خود برگشته است. این مطلب حکایت از نوعی اعتکاف در کوه طور میباشد.
احکام اعتکاف
افزون بر شرایط عامه تکلیف و نیت [۱] [۲] . برای معتکف، اعتکاف شرایط و احکام دیگری نیز دارد.
شرط روزه
فقهای امامیه، با استناد به روایات، روزه اعم از واجب و مستحب را از شرایط اعتکاف میدانند. [۳] [۴] . برخی اعتکاف پیامبر در ماه رمضان را دلیل دیگری بر این امر دانسته اند. [۵] . به نظر بعضی ظاهر آیه ۱۸۷ بقره [۶] . نیز اشعار به این امر دارد، زیرا مخاطبان نهی از آمیزش، در این آیه روزه داران هستند: ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَی الَّیلِ ولا تُبـشِروهُنَّ واَنتُم عـکِفونَ فِی المَسـجِد، بنابراین آیه، اعتکاف تنها برای روزه داران جایز است و جواز آن برای غیر روزه داران نیازمند دلیل است. [۷] . البته گروهی از فقهای اهل سنت اعتکاف را بدون روزه نیز جایز میدانند. [۸] [۹] . شرط حد اقل سه روزه بودن : حد اقل اعتکاف به نظر امامیه سه روز [۱۰] . و به نظر برخی از علمای اهل سنت یک شبانه روز است. برخی دیگر با استناد به اطلاق آیه ۱۸۷ بقره[۱۱] . مدت زمانی کوتاه را که وقوف بر آن صدق کند، کافی دانسته اند. [۱۲] [۱۳] [۱۴] .
شرط انجام دادن در مسجد
شرط دیگر، انجام دادن این عبادت در مسجد است. همه علمای اسلامی به جز حنفیان که اعتکاف زن را در خانه اش جایز دانسته اند[۱۵] . بر این شرط اتفاق نظر دارند. [۱۶] [۱۷] . مستند امامیه دراین شرط روایات است؛ اما گروهی از عالمان اهل سنت آن را از جمله... واَنتُم عاکِفونَ فِی المَسـجِد [۱۸] استفاده کرده اند. [۱۹] . در ردّ این استناد گفته شده که آیه فقط بر حرمت مباشرت با زنان در حال اعتکاف در مسجد، دلالت دارد؛ نه بر شرطیت مسجد در اعتکاف. [۲۰] . در اینکه مقصود از مسجد چه مسجدی است، بین علمای اسلامی اختلاف است؛ از ظاهر جمله... و اَنتُم عاکِفونَ فِی المَسـجِد... [۲۱] . جواز اعتکاف در هر مسجدی استفاده میشود، [۲۲] . زیرا المساجد عام و شامل همه مساجد است؛ ولی امامیه با استناد به روایات، عموم آیه را به مساجد چهارگانه، یعنی مسجدالحرام، مسجدالنبی مسجد کوفه و مسجد بصره [۲۳] . و مسجد جامع هر شهر[۲۴] [۲۵] . تخصیص زده اند. نظر گروهی از اهل سنت نیز همین است؛[۲۶] . ولی عده ای از فقهای فریقین، بر مساجد فوق، مساجدی دیگر افزوده اند. [۲۷] [۲۸] [۲۹] . شایان ذکر است که حضور در مسجد و خارج نشدن از آن در مدت اعتکاف، جز برای کارهای ضروری و رفع حاجت، لازم است. [۳۰] .
شرط اجتناب از مباشرت با زنان
قرآن مباشرت با زنان [۳۱] . را بر معتکف ممنوع کرده است: ولا تُباشِروهُنَّ واَنتُم عاکِفونَ فِی المَساجِد [۳۲] . افزون بر آیه فوق، روایات مستفیض نیز بر این امر دلالت دارد. [۳۳] [۳۴] . به نظر علمای امامیه آیه و روایات پیشگفته شمول داشته و هرگونه لمس، تقبیل و تماس شهوت آمیز را نیز دربرمی گیرد، [۳۵] [۳۶] . هرچند برخی از امامیه و جمعی از اهل سنت، انصراف آیه را به آمیزش دانسته و سرایت آن به مقدمات مذکور را بعید میدانند، [۳۷] بلکه رد کرده اند؛[۳۸] [۳۹] . همچنین از اینکه در آیه مورد بحث، قرآن مباشرت با زنان در شبهای ماه رمضان را برای روزه داران روا شمرده: «فالــنَ بـشِروهُنَّ» و سپس معتکفان را ازاین عمل منع کرده است: و لا تُبـشِروهُنَّ واَنتُم عـکِفونَ فِی المَسـجِد [۴۰] به دست میآید که آمیزش در شبهای اعتکاف نیز بر معتکف حرام است. [۴۱] [۴۲] . فقهای فریقین نیز بر همین رای هستند. [۴۳] [۴۴] .
دیگر شرایط اعتکاف
افزون بر حرمت آمیزش با زنان، اعمال دیگری چون استفاده از بوی خوش، خرید و فروش، مشاجره و جدال نیز در این مدت بر معتکفان حرام است. [۴۵] . قرآن در پایان آیه مذکور، احکام مطرح شده در این آیه، از جمله حکم اعتکاف را از حدود الهی میشمارد که مؤمنان نباید آن را سبک بشمارند و از آن تعدّی کنند: تِلکَ حُدودُ اللّهِ فَلا تَقرَبوها [۴۶] . سپس رعایت این احکام را موجب ایجاد تقوا و پرهیزگاری در انسان دانسته است: کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ ءایـتِهِ لِلنّاسِ لَعَلَّهُم یَتَّقون [۴۷] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اعتکاف و ماه رجب ، معصوم دوازدهم امام هادی ع
ادامه مطلب را ببينيد
احکام اعتکاف
افزون بر شرایط عامه تکلیف و نیت [۱] [۲] . برای معتکف، اعتکاف شرایط و احکام دیگری نیز دارد.
شرط روزه
فقهای امامیه، با استناد به روایات، روزه اعم از واجب و مستحب را از شرایط اعتکاف میدانند. [۳] [۴] . برخی اعتکاف پیامبر در ماه رمضان را دلیل دیگری بر این امر دانسته اند. [۵] . به نظر بعضی ظاهر آیه ۱۸۷ بقره [۶] . نیز اشعار به این امر دارد، زیرا مخاطبان نهی از آمیزش، در این آیه روزه داران هستند: ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَی الَّیلِ ولا تُبـشِروهُنَّ واَنتُم عـکِفونَ فِی المَسـجِد، بنابراین آیه، اعتکاف تنها برای روزه داران جایز است و جواز آن برای غیر روزه داران نیازمند دلیل است. [۷] . البته گروهی از فقهای اهل سنت اعتکاف را بدون روزه نیز جایز میدانند. [۸] [۹] . شرط حد اقل سه روزه بودن : حد اقل اعتکاف به نظر امامیه سه روز [۱۰] . و به نظر برخی از علمای اهل سنت یک شبانه روز است. برخی دیگر با استناد به اطلاق آیه ۱۸۷ بقره[۱۱] . مدت زمانی کوتاه را که وقوف بر آن صدق کند، کافی دانسته اند. [۱۲] [۱۳] [۱۴] .
شرط انجام دادن در مسجد
شرط دیگر، انجام دادن این عبادت در مسجد است. همه علمای اسلامی به جز حنفیان که اعتکاف زن را در خانه اش جایز دانسته اند[۱۵] . بر این شرط اتفاق نظر دارند. [۱۶] [۱۷] . مستند امامیه دراین شرط روایات است؛ اما گروهی از عالمان اهل سنت آن را از جمله... واَنتُم عاکِفونَ فِی المَسـجِد [۱۸] استفاده کرده اند. [۱۹] . در ردّ این استناد گفته شده که آیه فقط بر حرمت مباشرت با زنان در حال اعتکاف در مسجد، دلالت دارد؛ نه بر شرطیت مسجد در اعتکاف. [۲۰] . در اینکه مقصود از مسجد چه مسجدی است، بین علمای اسلامی اختلاف است؛ از ظاهر جمله... و اَنتُم عاکِفونَ فِی المَسـجِد... [۲۱] . جواز اعتکاف در هر مسجدی استفاده میشود، [۲۲] . زیرا المساجد عام و شامل همه مساجد است؛ ولی امامیه با استناد به روایات، عموم آیه را به مساجد چهارگانه، یعنی مسجدالحرام، مسجدالنبی مسجد کوفه و مسجد بصره [۲۳] . و مسجد جامع هر شهر[۲۴] [۲۵] . تخصیص زده اند. نظر گروهی از اهل سنت نیز همین است؛[۲۶] . ولی عده ای از فقهای فریقین، بر مساجد فوق، مساجدی دیگر افزوده اند. [۲۷] [۲۸] [۲۹] . شایان ذکر است که حضور در مسجد و خارج نشدن از آن در مدت اعتکاف، جز برای کارهای ضروری و رفع حاجت، لازم است. [۳۰] .
شرط اجتناب از مباشرت با زنان
قرآن مباشرت با زنان [۳۱] . را بر معتکف ممنوع کرده است: ولا تُباشِروهُنَّ واَنتُم عاکِفونَ فِی المَساجِد [۳۲] . افزون بر آیه فوق، روایات مستفیض نیز بر این امر دلالت دارد. [۳۳] [۳۴] . به نظر علمای امامیه آیه و روایات پیشگفته شمول داشته و هرگونه لمس، تقبیل و تماس شهوت آمیز را نیز دربرمی گیرد، [۳۵] [۳۶] . هرچند برخی از امامیه و جمعی از اهل سنت، انصراف آیه را به آمیزش دانسته و سرایت آن به مقدمات مذکور را بعید میدانند، [۳۷] بلکه رد کرده اند؛[۳۸] [۳۹] . همچنین از اینکه در آیه مورد بحث، قرآن مباشرت با زنان در شبهای ماه رمضان را برای روزه داران روا شمرده: «فالــنَ بـشِروهُنَّ» و سپس معتکفان را ازاین عمل منع کرده است: و لا تُبـشِروهُنَّ واَنتُم عـکِفونَ فِی المَسـجِد [۴۰] به دست میآید که آمیزش در شبهای اعتکاف نیز بر معتکف حرام است. [۴۱] [۴۲] . فقهای فریقین نیز بر همین رای هستند. [۴۳] [۴۴] .
دیگر شرایط اعتکاف
افزون بر حرمت آمیزش با زنان، اعمال دیگری چون استفاده از بوی خوش، خرید و فروش، مشاجره و جدال نیز در این مدت بر معتکفان حرام است. [۴۵] . قرآن در پایان آیه مذکور، احکام مطرح شده در این آیه، از جمله حکم اعتکاف را از حدود الهی میشمارد که مؤمنان نباید آن را سبک بشمارند و از آن تعدّی کنند: تِلکَ حُدودُ اللّهِ فَلا تَقرَبوها [۴۶] . سپس رعایت این احکام را موجب ایجاد تقوا و پرهیزگاری در انسان دانسته است: کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ ءایـتِهِ لِلنّاسِ لَعَلَّهُم یَتَّقون [۴۷] .
اعمال اعتکاف
-۱ نیت -۲ + توقف در مسجد جامع شهر یا مساجد چهارگانه معروف: مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و مسجد بصره -۳ + کمتر از سه روز نبودن اعتکاف -۴ + روزه دار بودن معتکف در ایام اعتکاف .
زمان اعتکاف
اعتکاف از نظر زمان، محدود به وقت خاص نیست؛ تنها از آن رو که لازمه اعتکاف، روزه گرفتن است، باید در زمانى اعتکاف شود که شرعاً بتوان روزه گرفت؛ پس هرگاه روزه گرفتن صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است. ولى بهترین زمان براى اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان و ایام البیض ماه رجب است. اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان، با آماده سازى انسان براى درک لیلة القدر و بهرهبردارى از فیض این شب گرانقدر، بى ارتباط نیست. در کشور ایران اکنون اعتکاف در سه روز از ماه رجب، بیش از اعتکاف در دهه پایانى ماه رمضان رواج دارد و این سه روز از چند نظر حائز اهمیت است: اول آن که ماه رجب، ماه حرام است و از روایات استفاده مى شود که اعتکاف در ماه هاى حرام، نسبت به دیگر ماهها از فضیلت بیشترى برخوردار است. ثانیا: روزه در ماه رجب داراى فضیلتى خاص است؛ مالک بن انس پیشواى مذهب مالکى گفته است: سوگند به خدا، چشمانم تاکنون کسى را که از نظر وارستگى، فضیلت و عبادت و پرهیزگارى برتر از امام صادق علیه السلام باشد، ندیده است. من به حضور ایشان مى آمدم و او مرا مورد توجه قرار مى داد و احترام مى نمود. روزى به ایشان عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! پاداش کسى که یک روز از ماه رجب را با ایمان و اخلاص روزه بگیرد، چیست؟ امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم از پدرش و او از جدش و ایشان از رسول خدا صلی الله علیه وآله برایم روایت کرد که هر کس یک روز از ماه رجب را از سر ایمان و اخلاص روزه بگیرد، گناهانش آمرزیده مى شود.[۶] . بر پایه حدیثى دیگر از پیامبر صلی الله علیه وآله هر کس سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند میان او و آتش جهنم به اندازه هفتاد سال راه فاصله مى اندازد. پروردگار مهربان به کسى که سه روز از ماه رجب را روزه گرفته، خطاب مى کند که حق تو بر من واجب شد و دوستى و ولایتم برایت حتمى شد. اى فرشتگان! در حضور شما گناهان بنده ام را آمرزیدم.[۷] . علاوه بر روایاتى که به طور عام نسبت به فضیلت روزه ماه رجب تاکید مى نماید، درباره روزه گرفتن در روزهاى ۱۳، ۱۴ و ۱۵ این ماه ایام البیض و انجام اعمال ام داود نیز تاکید شده است.
ایام البیض یا روزهای سپید ، به روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه قمری گویند.[۲] . به باور مسلمانان ایام البیض ماههای رجب، شعبان و رمضان، دارای فضیلت بسیار هستند. «ایامالبیض» یعنی روزهایی که شبهایش سفید است. منظور، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه قمری است که «شبهای مهتاب» دارند.[۳] . در پیرامون وجه تسمیه این واژه دو دیدگاه وجود دارد:[۵] . یکی اینکه با توجه به اینکه در این سه روز به دلیل کامل بودن ماه، شبها روشن و سفید است، روزهای این سه شب را ایام البیض به معنای روزهای سفید نامیده اند. دیگر اینکه در حدیثی از پیامبر اسلام آمده است هنگامی که آدم خطایی که "ترک اولی" [۶] بود را انجام داد بدنش سیاه شد. پس از آن بر قلبش الهام شد که روزهای ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ را روزه بگیرد. هر روز از این روزها را که روزه گرفت، بخشی از بدنش سفید شد، وقتی سه روز تمام شد، تمام بدنش سفید شده بود. به همین دلیل این روزها را روزهای سفید گفته اند.[۷] .
پیامهای اعتکاف
پیامبر اسلام، در بیان فضیلت اعتکاف، در سخنی گفته است: معتکف، همه گناهان را در بند میکشد. یعنی آن که خویشتن را برای مدتی در مکانی محبوس کرده تا به توفیق انس با خداوند و رسیدن به لذت مناجات نایل آید.[۱۲] . اعتکاف از نظر زمان، محدود به وقت خاصی نیست، ولی چون لازمه اعتکاف روزه گرفتن است، در دو روز عید فطر و قربان که روزه حرام است، نمیتوان معتکف شد. البته بهترین زمان برای اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان و روزهای سیزدهم تا پانزدهم ماه رجب است که در کشور ما، اعتکاف در سه روز ماه رجب رواج دارد و این سه روز، از چند جهت دارای اهمیت است؛ اول اینکه ماه رجب، ماه حرام است و مطابق روایات، اعتکاف در ماههای حرام از فضیلت بیشتری برخوردار است. و دوم اینکه روزه در ماه رجب فضیلت خاصی دارد البته تعدادی از علمای شیعه همچون سید علی سیستانی، فضیلت خاصی را برای اعتکاف در ماه رجب قائل نیستند[۱۳]. علامه مجلسی درباره کمال اعتکاف مینویسد: «کمال اعتکاف در آن است که اندیشه و دل و اعضا بر مجرد عمل صالح وقف گردد و بر در خانه خدای جلیل و در برابر اراده مقدس او به حبس درآید و به زنجیر مراقبت او به بند کشیده شود و از آن چه روزهدار از انجام آن خودداری میکند، به طور تمام و کمال بازداشته شود ... [۱۴] . در کتاب مفاتیح الجنان برای روزه در این سه روز (حتی اگر بدون اعتکاف باشد) ثواب بسیار ذکر شده و عبادات مستحبیای مثل "اعمال اُم داود" [۱۵] نیز برای انجام در این روزها آورده شده است[۱۶] صفحات ۲۳۱ الی ۲۴۰ .
اعتکاف و حکمت آن
در بیان حکمت اعتکاف میتوان به مطلب ذیل برگرفته از کتاب حکمت عبادات[۱۷] بسنده کرد: عبادت ذات اقدس اله، شئونی دارد. گاهی به صورت فکر و ذکر و شکر است، گاهی به صورت حرکت و زمانی به صورت سکون. تا معبود (عزوجل) چه دستور دهد. پس معبود گاه دستور حرکت و هروله میدهد، نظیر سعی بین صفا و مروه، گاهی دستور گردش به دور خانه خود را لازم میداند، نظیر طواف در حج و عمره، گاهی هم وقوف و عکوف و اقبال همراه با تعظیم و بزرگداشت را در خانه خود، واجب یا مستحب می شمارد، نظیر اعتکاف. از اینکه اعتکاف در کنار طواف و عدل رکوع و سجود قرار گرفته، معلوم میشود که از بارزترین مصادیق بندگی در پیشگاه ذات اقدس اله است. [۱۸] . عبدالله جوادی آملی، حکمت عبادات . توصیه ای از علی بن ابیطالب به معتکفین : در کتاب مستدرک الوسائل ، در گفتاری از علی بن ابیطالب درباره مراقبات اعتکاف آمده است: معتکف باید در طول اعتکاف مسجد را ترک نکند، پیوسته به ذکر خدا و تلاوت قرآن و نماز مشغول باشد، درباره مسائل دنیوی سخن نگوید، شعر نسراید، فحش و سخنان زشت بر زبانش جاری نکند، جدال و خودنمایی نکند و هر اندازه بتواند از سخن گفتن لب فروبندد، بهتر است. [۱۹] . میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۷، صفحه ۵۶۷ .
اهمیت و جایگاه اعتکاف سالک
اعتکاف در اصطلاح عرفانی به معنای استقامت در سیر الیالله با خلوص نیت و خالی کردن قلب از تعلقات مادی میباشد.[۱] اهل معرفت درباره اعتکاف سلوکی و بطونی مطالب فراوانی بیان کرده اند[۲] و تحت عنوان قاعده خلوت به مباحث اعتکاف سلوکی و ثمرات و نتایج آن پرداخته اند.[۳] امام خمینی نیز به بحث اعتکاف سلوکی در آثار خویش پرداخته و معتقد است سالک با خالی کردن قلب خود به اعتکاف مسجد قلب خود میپردازد تا ارتقاء وجودی یابد.[۴] .
حقیقت اعتکاف سلوکی : اهل معرفت حقیقت اعتکاف سلوکی را خالی کردن قلب از تعلقات دنیوی و مادی میدانند که سالک باید قلب خود را آلودگیها و هوسهای نفسانی پاک کند.[۵] ازاینرو برخی اهل معرفت با استناد به آیه طهّر بیتی لطّآئفین و القآئمین،[۶] معتقدند سالک باید بیت قلب خود را از آلودگیهای باطنی و وسوسههای شیطانی برای طواف قوای نفسانی و قوای روحانی حول قلب پاک کند تا معارف الهی بر این قلب بتابد.[۷] . امامخمینی نیز حقیقت اعتکاف سلوکی را قیام به سرّ حقیقت میداند و معتقد است سالک با اعتکاف باطن و سرّ، خود را انسلاخ وجودی میدهد تا دوام و حضور و همراهی با حقتعالی پیدا کند. به باور ایشان وقتی سالک قوای مُلکی و ملکوتی خود را معتکف قلب کرد، باید به قلب و بدن نگاه مسجدی داشته باشد و به پاکیزی و طهارت آن همت کند، وقتی سالک توانست قلب را از آلودگیهای مادی و شیطانی پاک کند، در مسجد قلب معتکف میشود.[۸] امامخمینی همسو با اهل معرفت برای سالک الیالله جهت رسیدن به قرب الهی دو رکن اساسی قابل است: طهارت: یکی از مهمترین مراحل سلوکی سالک از بین بردن انانیّت و انیّت و خودبینی است و تا سالک از این مرحله طهارت پیدا نکند، سلوک او معنا نخواهد داشت.[۹] . اعتکاف: سالک باید دار طبیعت و دار تکلیف را مسجد عبادت خود بدانند و معتکف در آن شود و همیشه در قلب معتکف باشد و فقط به اندازه رفع حاجت و نیاز از مسجد قلب خارج شود و سریع برگردد تا دلبستگی به غیر خدا پیدا نکند.[۱۰] .
مسجد اعتکاف سلوکی : مسجد خانه خداوند و محل سجده و اظهار عبودیت و بندگی در برابر حقتعالی است.[۱۱] به اعتقاد امامخمینی اهل معرفت با مشاهده، تمام عالم هستی را مسجد پروردگار میدانند؛ ازاینرو سالک باید مراقب باشد تا با طهارت و صفای باطنی در آن گام بگذارد و به قلب خود بفهماند که ارض طبیعتِ خود، مسجد ربوبیت است و سجدهگاه جنود رحمانی، پس باید مسجد بدن خود را، از تصرفات شیطانی و نفسانی پاکیزه کند و با بدن معامله مسجدیت داشته باشد و با قوا به نظر عکوف رفتار نماید؛ در این حال که خود را معتکف یافت، نظافت چنین مسجدی به عهده اوست.[۱۲] هنگامی که سالک ارتقای وجودی یافت و مسجد ملکوتی را با تصرفات رحمانی و جنود عقل بنا کرد، باید تلاش کند خود را از عکوف در مسجد رهایی دهد و در مسجد نماند و مسجدی نشود؛ زیرا این حالت، خود نوعی تعلق است، بلکه با اعتکاف و عمل سلوکی و فنا، به صاحب مسجد برسد. یعنی به مسجد ربوبیت برسد.[۱۳] .
فلسفه اعتکاف
اسلام، دین انزوا و گوشه گیری نیست و حتی با آن به مخالفت پرداخته است، ولی از آن جا که دست و پا زدن در مسائل مادّی و مشاغل روزمره و معاشرت با غفلت زدگان جامه، تمایل به دنیا و تجمل گرایی را در انسان افزایش می دهد و گاه آدمی را از یاد حق و روی کردن به حقیقت و توجه به امور معنوی بازداشته و به خود مشغول می کند، در اسلام برنامه ای داوطلبانه برای برطرف ساختن این آفت روحی تدارک دیده شده که «اعتکاف» نام دارد.
اعتکاف، فرصت ارتباط: انسان طبق وعده الهی در آیه ۶ سوره انشقاق، سرانجام به دیدار معبود نایل خواهد شد. او برای رسیدن به محبت خداوند، باید راه عبادت حقیقی را در پیش بگیرد و گاهی در اُنس با پروردگار به گوشه ای خلوت پناه برد و دور از همه عنوان ها و تعلقات دنیایی، لَختی در حالِ خود بیندیشد و با سوز دل و اشک چشم، زنگار و سیاهی را از چهره جان خود بزداید و در زاد و توشه آخرت تأمّل کند. ادیان الهی با توجه به این نیاز روحی، با آن که انسان را به حضور در جامعه و شرکت در فعالیت های اجتماعی فرا می خوانند، فرصت هایی را نیز برای خلوت کردن او با خداوند فراهم ساخته اند که یکی از این فرصت ها، «اعتکاف» است.
اعتکاف، درمان فراموشی: قرآن کریم، در آیه ۲۷ سوره حدید، از گوشه گیری پیروان حضرت مسیح علیه السلام سخن به میان آورده و می فرماید: ... و رهبانیتی را که ابداع پیروان مسیح بود، برای آنها مقرر کردیم تا خشنودی خداوند را به دست آورند؛ پس حق آن را چنان چه بایسته بود، مراعات نکردند. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرمایند: «از لحن آیه شریفه برمی آید که خداوند، در ابتدا رُهبانیت را بر پیروان حضرت عیسی علیه السلام مقرر نکرده بود، ولی آن را مورد تأیید قرار داد». هرچند مسیحیان به دلیل زیاده روی در این کار مورد نکوهش قرار گرفتند، ولی دین اسلام، عبادتی به نام اعتکاف پیش بینی کرد که نوعی خلوت گزینی و درون اندیشی برای ساختن انسان ها و جلوگیری از خدافراموشی و خودفراموشی است. «اعتکاف» راه کار مناسب و درمان مطلوبی برای بیماری فراموشی خود و خداست.
اعتکاف، توقّفی آگاهانه: اعتکاف توقّفی نا آگاهانه در مسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نیست. آن چه می تواند موجب دل کندن از لذایذ زندگی مادّی شود، خود باید لذتی برتر باشد، لذتی چون وصال محبوب، تقرّب و نزدیکی به خدای بزرگ و قرار گرفتن در سایه سار محبّت الهی. مُعتکف، از خانه خویش بیرون رفته و آگاهانه عزمِ حضور در خانه حضرت حق می کند؛ حضوری آگاهانه، عاشقانه و خالصانه بر درگاه پروردگار یکتا.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اعتکاف و ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
احکام اعتکاف
حکم تکلیفى: اعتکاف در اصل شرع، مستحب است، اما به وسیله نذر، عهد، قسم و شرط ضمن عقد لازم مانند اجاره و مانند آن واجب مىشود.[۸] بافضیلتترین زمان براى اعتکاف، ماه مبارک رمضان به ویژه دهه آخر آن است.[۸]
شرایط اعتکاف: عقل، اسلام، قصد قربت، سه روز یا بیشتر روزه گرفتن، در مسجد به جا آوردن، حضور در مسجد و از آن خارج نشدن، اذن مولا براى مملوک و اذن شوهر براى زن و اذن پدر و مادر براى فرزند -در صورت اذیت شدن پدر و مادر-، از شرایط صحت اعتکاف است. همچنین بر شرط بودن ایمان در صحت همه عبادتها از جمله اعتکاف، ادعاى اجماع شده است.[۹] . در این که اعتکاف در هر مسجدى صحیح است یا تنها در مسجد جامع شهر و یا تنها در مساجد چهارگانه مسجدالحرام، مسجدالنبى، مسجد کوفه و مسجد بصره که پیامبر اکرم یا امامان معصوم علیهمالسلام در آنها نماز جماعت یا نماز جمعه اقامه کرده اند - اختلاف است؛ هر چند قول اخیر به مشهور نسبت داده شده است.[۱۰] . در روزه اعتکاف، قصد اعتکاف شرط نیست، بلکه روزه ماه رمضان یا روزه نذرى و مانند آن نیز کفایت مىکند.[۱۱] در صورت صحیح نبودن روزه - به جهت زمان مانند عید قربان و عید فطر و یا به جهت شخص مانند حائض، نفساء، بیمار و مسافر - اعتکاف نیز صحیح نیست.[۱۲] . شبهاى دوم و سوم از سه روز اعتکاف، جزء مدت اعتکاف است و به قول مشهور، شب اول جزء آن نیست. از این رو، مدت اعتکاف از طلوع فجر روز اول تا غروب روز سوم است.[۱۳] . ناتمام گذاشتن اعتکاف واجب در صورتى که وقتش معین باشد، جایز نیست، اما در این که ناتمام گذاشتن چنین اعتکافى در صورتى که وقتش معین نباشد و نیز ناتمام گذاشتن اعتکاف مستحب به طور مطلق جایز است یا به طور مطلق جایز نیست و یا در دو روز اول جایز است و پس از آن جایز نیست، اختلاف است؛ هر چند قول اخیر، مشهور است.[۱۴] . خروج از مسجد به هنگام ضرورت - مانند تخلّى، غسل جنابت و استحاضه و دیگر غسلهاى واجب - و نیز انجام امورى مانند برطرف کردن حاجت مؤمنان، تشییع جنازه و عیادت بیمار جایز است.[۱۵] در صورت خروج از مسجد، نماز خواندن جز در مکه و نیز زیر سایه نشستن جایز نیست.[۱۶] .
محرّمات اعتکاف: آمیزش با همسر و به قول مشهور لمس کردن و بوسیدن او با شهوت، بوییدن عطر، گل و گیاهان خوشبو به قول مشهور، مجادله با دیگران در امور دنیوى و دینى (به قصد فضل فروشى و غلبه) و خرید و فروش در شب و روز، بر معتکف حرام است.[۱۷] .
بطلان اعتکاف: آنچه روزه را باطل مىکند، اعتکاف را نیز باطل مىکند.[۱۸] همچنین آمیزش در شب، موجب بطلان اعتکاف است[۱۹] و در بطلان آن به سبب ارتکاب دیگر محرّمات یاد شده، اختلاف است.[۲۰] . اعتکاف باطل شده، اگر واجب معیّن باشد، قضاى آن و اگر غیرمعیّن باشد، اعاده آن واجب است. همچنین اگر اعتکاف مستحب باشد و پس از گذشت دو روز باطل شود، بنابر قول به وجوب اعتکاف مستحبى بعد از گذشت دو روز، قضاى آن واجب است.[۲۱] . باطل کردن اعتکاف واجب به وسیله آمیزش حتى در شب، موجب ثبوت کفاره است و آن به قول مشهور، کفاره روزه ماه رمضان یعنى آزاد کردن برده یا دو ماه روزه گرفتن و یا اطعام شصت فقیر است. در ثبوت کفاره به سبب ارتکاب دیگر محرمات یاد شده، اختلاف است. اگر اعتکاف در روزه ماه رمضان یا قضاى روزه ماه رمضان پس از زوال به سبب جماع کردن باطل شود، دو کفاره ثابت مىگردد؛ یکى براى باطل کردن اعتکاف و دیگرى براى باطل کردن روزه.[۲۲]
پیشینهٔ اعتکاف
اعتکاف مخصوص دین اسلام نیست، بلکه در ادیان الاهی دیگر نیز وجود داشته و در اسلام استمرار یافته است، اگرچه ممکن است در شرع مقدس اسلام پاره ای از خصوصیّات و احکام و شرایط آن تغییر یافته باشد. از زمانی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) اعتکاف را به مسلمانان آموزش داد، این سنت اسلامی در میان مسلمانان رواج پیدا کرد. در حال حاضر مراسم اعتکاف در دهه پایانی ماه مبارک رمضان در بسیاری از کشورهای اسلامی از جمله عربستان" مکه" با شکوه خاصی برگزار می شود. همه ساله خیل عظیم مسلمانان، که بخش قابل توجهی از آنان را جوانان تشکیل می دهند، از سراسر جهان به سوی مسجدالحرام می شتابند و در کنار خانه خدا معتکف می شوند و حتی بسیاری از زائران خانه خدا به منظور دست یابی به فضیلت اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان، این ایام پربرکت را برای انجام عمره مفرده برمی گزینند. شبیه این مراسم در مسجدالنبی و در کنار مرقد مطهر پیامبر صلی الله علیه وآله برگزار می شود. مسجد کوفه در عراق نیز سال های متمادی، محل برپایی مراسم اعتکاف در دهه آخر ماه مبارک رمضان بوده است. انبوه شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام در این مسجد مقدس معتکف می شده اند و بسیاری از عالمان بزرگ شیعه نیز همراه با مردم در این مراسم شرکت می کرده اند. مسلمانان روش اعتکاف را از سنت پیامبر ص فرا گرفتند.[۳۶] بنابر روایتی، پیش از اسلام نیز اعتکاف وجود داشته است.[۳۷] . آنچه درباره اعتکاف پیامبر گزارش شده است مربوط به دوران پس از هجرت، در مدینه و در ماه رمضان است، که برای آن حضرت چادری در مسجد النبی برپا میشد.[۳۸] امروزه در مسجد النبی، سمت شرقی ستون توبه استوانه ای به نام سریر (تخت) قرار دارد که گفته میشود پیامبر(ص) در روزهای اعتکاف، بستر خود را کنار آن جای میداد و معتکف میشد.[۳۹] . پیامبر اسلام در رمضان سال دوم هجری به جهت وقوع جنگ بدر نتوانست اعتکاف کند؛ ازاینرو در سال بعد، بیست روز از ماه رمضان را معتکف شد؛ ده روز برای همان سال و ده روز قضای سال قبل.[۴۰] در منابع روایی از اعتکاف امامان شیعه از جمله امام حسن مجتبی[۴۱] و امام صادق ع [۴۲] نیز گزارشهایی نقل شده است. به گزارش شیخ لطف الله میسی م ۱۰۳۵ق ، در دوره صفویه در قزوین و اصفهان اعتکاف برگزار میشد.[۴۳] .
تعریف لغوی اعتکاف
در فقه به توقّف سه روز یا بیشتر در مسجد به قصد قربت و با اعمال و شرایط خاصی، اعتکاف، و به شخص به جا آورنده آن مُعتَکِف گفته میشود. [۲] اعتکاف از ماده «عکف» و در لغت به معنای رویآوردن به چیزی و بزرگداشت آن است.[۳] همچنین، در قرآن عاکف [۴] به معنای ساکن و مقیم، و معکوف [۵] در معنای ممنوع و بازداشته شده به کار رفته است. در اصطلاح عرفانی، اعتکاف، فارغ و تهیساختن دل از اشتغالات دنیوی و تسلیمکردن نفس به مولا است.[۶] علامه مجلسی حقیقت اعتکاف را رویآوردن بنده به اطاعت از خدواند و پایبندی به مراقبت دانسته است.[۷] وی همچنین کمال آن را در وقف کردن دل و عقل و اعضای بدن بر انجام عمل صالح و پرهیز از غفلت و مقید ساختن خویش به انجام دستورات الهی و تحقق اراده او و دور ساختن غیر خدا از همه وجود خویش میداند.[۸] . اعتکاف مصدر باب افتعال [۲] . از ریشه عکف یعکف و یعکف و مصدر آن عکف عکوف به معنای روی کردن به چیزی، مواظبت بر چیزی، روی برنگرداندن از آن و به معنای اقامت در مکانی و حبس شدن در جایی استعمال شده است. [۳] . اهل لغت برای این ریشه، معانی گوناگونی ذکر نموده اند. از جمله: رویکرد به چیزی با توجه و مواظبت؛ اقبال به چیزی بی آن که روی از آن برگردد؛ محبوس و متوقف کردن چیزی؛ اقبال و ملازمت بر چیزی از روی تعظیم و بزرگداشت آن؛ التزام به یک مکان و اقامت در آن؛ اقامت، ملازمت و مواظبت؛ حبس و توقف. [۴] [۵] . اعتکاف و عکوف [۶] . در لغت، به معنای مواظبت و ایستادگی بر چیزی و یا مکانی است[۷] . وعاکف [۸] . و معتکف به معنای اقامت کننده است که در برخی آیات مانند وجاوزنا ببنی اسر ائیل البحر فاتوا علی قوم یعکفون علی اصنام لهم قالوا یا موسی اجعل لنا الـها کما لهم آلهة قال انکم قوم تجهلون: و بنی اسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم؛ (ناگاه) در راه خود به گروهی رسیدند که اطراف بتهایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در این هنگام، بنی اسرائیل) به موسی گفتند: تو هم برای ما معبودی قرار ده، همان گونه که آنها معبودان (و خدایانی) دارند! گفت : شما جمعیتی جاهل و نادان هستید![۹] . همین معنا منظور است. در این مدخل معنای شرعی آن که ماندن در مسجد به قصد قربت[۱۰] . همراه با مراعات برخی احکام و شرایط است، مقصود میباشد.
تعریف اصطلاحی اعتکاف
اعتکاف در اصطلاح فقهی عبارت است از: نوعی عبادت که انسان سه روز یا بیشتر در مسجد مقیم شود و از آنجا بیرون نرود و در این مدت روزه بگیرد. البته این عمل شرائط و احکامی دارد که در کتب فقهی بیان شده است. [۱۱] [۱۲] . در تعریف دیگری آمده است: اعتکاف، ماندن در مسجد به نحوی که از آن قصد عبادت کند و قصد عبادت دیگر، در آن شرط نیست . اگر چه احتیاط مستحب نیت عبادتی دیگر، در کنار اصل ماندن میباشد . [۱۳] . آنچه از این تعریف بدست میآید، این است که هدف از ماندن در مسجد، فقط و فقط برای بندگی و عبودیت باشد، زمانی که معتکف با این قصد و نیت در مسجد حضور پیدا میکند، می توان گفت که وی معتکف شده است.
فواید اعتکاف
یکی از فواید اعتکاف و معتکف شدن اندیشیدن و تعقل کردن است زیرا زمانیکه انسان دور از هیاهو و مسائل دنیایی و همزمان با خواندن قرآن و مفاتیحالجنان تفکر و تعقل میکند، اندیشه او بیشتر در مسائل مذهبی است. یکیاز فواید اعتکاف توبه کردن است. انسان در کارهای روزمره دچار گناه میشود و این در حالیاست که در ایام اعتکاف وسیلهای فراهم میشود که انسان توبه کند و حضور در مسجد باعث میشود انسان بدون اینکه بهدنبال مسائل دنیایی باشد توبه کند. یکی دیگر از فواید اعتکاف نشستن در مسجد برای عبادت است، انسان برای نیایش و دعا کردن و بهطور کلی برای خودسازی به مسجد میآید که آثار و برکات زیادی برای او دارد. انسان زمانیکه به راز و نیاز با خداوند میپردازد حالت روحانی و خاصی پیدا میکند و همینکه شیطان حالت روحانی انسان را میبیند که به فکر مسائل مادی و دنیایی نیست خود به خود فراری میشود.[۹] همچنین، اعتکاف زمینه بازگشت به سوی خدا و بازگشت از خودمداری به خداگرایی و خدابینی است.[۱۰] آمرزش گناهان، نزدیکی به خدا، جلب محبت خدا، تحصیل بهشت الهی، تهذیب نفس، انس با معنویات، آشنایی و برقراری ارتباط دوستانه و تقویت اراده نیز از مهمترین آثار اعتکاف هستند.[۱۱] رشد، کمال و بالندگی روحی، عقلی و ایمانی انسان نیز از دیگر آثار اعتکاف است، زیرا در اعتکاف، انسان با پی بردن به نکات مثبت و منفی وجودش، با تقویت نقاط مثبت، از ضعفهای خود میکاهد؛ لذا اولین اثر خلوت گزینی اعتکاف، نورانیت قلبی است؛ یعنی هر چه انسان توجه خود را به خدا بیشتر میکند نور خداوند در دلش متجلی میشود. تقویت روحیه بندگی، دوری از گناهان، تواضع و فروتنی را از جمله آثار فردی اعتکاف است. معتکف که در مدت اعتکاف از بسیاری از امور چشم پوشی می کند، درحقیقت تمرینی برای تقویت اراده خود انجام می دهد و از سوی دیگر اخلاص در عبادت و دوری از ریا که در اینعمل عبادی نهفته است، سبب تواضع و فروتنی وی می شود؛ لذا اعتکاف بهترین فرصت برای انس با خدا و درک شیرینی و لذت بندگی اوست و میدانی برای به زمین زدن وابستگیها و زدودن عشق به دنیا است. جوانی که در مراسم اعتکاف طعم شیرین ایمان و انس به خداوند را چشیده است، لذتهای مادی و شهوانی در دیدگاهش حقیر و بی ارزش شده و به آسانی در گرداب فساد و تباهی گرفتار نمیشود.[۱۲] .
اعتکاف در قرآن
واژه اعتکاف در قرآن کریم استعمال نشده است؛ اما مشتقات ثلاثی مجرد این واژه به صورت مَعْكُوفًا [۱۴] يَعْكُفُونَ [۱۵] الْعَاكِفُ،عَاكِفًا [۱۶] [۱۷] الْعَاكِفِينَ،عَاكِفِينَ [۱۸] [۱۹] [۲۰] عَاكِفُونَ [۲۱] [۲۲] . به معنای معتکفین هم به معنای لغوی و هم به معنای اصطلاحی استعمال شده است و در آیۀ ۲۵ فتح به معنای محبوس بکار رفته است. هم الذین کفر وا وصدوکم عن المسجد الحرام والهدی معکوفا ان یبلغ محله ولولا ر جال مؤمنون ونساء مؤمنات لم تعلموهم ان تطئوهم فتصیبکم منهم معر ة بغیر علم لیدخل اللـه فی ر حمته من یشاء لو تزیلوا لعذبنا الذین کفر وا منهم عذابا الیما: آنها کسانی هستند که کافر شدند و شما را از زیارت مسجد الحرام و رسیدن قربانیهایتان به محل قربانگاه بازداشتند؛ و هرگاه مردان و زنان با ایمانی در این میان بدون آگاهی شما، زیر دست و پا، از بین نمیرفتند که از این راه عیب و عاری نا آگاهانه به شما میرسید، (خداوند هرگز مانع این جنگ نمیشد)! هدف این بود که خدا هر کس را میخواهد در رحمت خود وارد کند؛ و اگر مؤمنان و کفار در مکه از هم جدا میشدند، کافران را عذاب دردناکی میکردیم! [۲۳] . آیاتی که در قرآن کریم پیرامون اعتکاف وارد شده اند، عبارتند از: آیات ۹۰ سوره طه؛ ۱۳۸ سوره اعراف؛ ۵۱ تا ۵۳ سوره انبیا؛ ۶۹ تا ۷۴ سوره شعراء.[۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] [۳۳] [۳۴] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اعتکاف و ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
اعتکاف در روایات
روایات زیادی پیرامون اصل اعتکاف و مسائل مربوط به آن، در جوامع روائی وارد شده است. به عنوان مثال به موارد ذیل اشاره میشود: از امام صادق علیه السّلام روایت شده است : رسول خدا صلی اللهعلیه وآله وسلّم وقتی ده روز آخر ماه رمضان فرا می رسید، در مسجد اعتکاف می کرد و مؤمنان برای او خیمه ای بپا می کردند و ایشان کمر همت بر عبادت میبست و بستر خود را جمع میکرد. بعضی گفتند: و از زنان کناره میگرفت ؛ [۳۵] . پس (در ادامه)، امام صادق علیهالسّلام فرمود: اما کناره گرفتن از زنان؛ پس این طور نبود، (بلکه) حضرتش ایشان را از مکالمه و خدمت و همنشینی خود باز نمی داشت . مرحوم صدوق در این باره میگوید: معنای سخن امام علیه السّلام که میفرماید: اما کناره رفتن از زنان، پس چنین نبود ؛ این است که ایشان را از خدمت و همنشینی با او منع نمی کرد، و اما از مجامعت امتناع میکرد، همان طور که آن را منع فرمود؛ و از جمله و بستر خود را جمع می کرد ؛ ترک مجامعت دانسته می شود . [۳۶] . همچنین پیامبر اکرم صلی اللهعلیه وآله وسلّم در باره اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان میفرماید: هرکس در ماه رمضان ده روز معتکف شود، ارزش آن معادل دو حج و عمره میباشد. [۳۷] . رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم فرمود: هر کس روزی را برای خدا اعتکاف کند، خداوند بین او و آتش جهنم سه خندق فاصله قرار میدهد، که طول آن بیشتر از فاصله بین مشرق و مغرب است . [۳۸] . امام صادق علیه السّلام میفرماید : جنگ بدر در ماه رمضان واقع شد و پیامبر اکرم صلی اللهعلیه وآله وسلّم نتوانست معتکف شود، پس در سال آینده بیست روز اعتکاف کرد، ده روز برای همان سال و ده روز بابت قضای سال گذشته . [۳۹] . بنابر این، سیره نبی مکرم اسلام صلی اللهعلیه وآله وسلّم و ائمه اطهار علیهم السّلام ، در دهه آخر ماه مبارک رمضان، از ادله مشروعیت اعتکاف به شمار میآیند. براساس برخی روایات، رسول خدا ص در ماه رمضان اعتکاف میکرد.[۹] ازاینرو، بهترین زمان برای اعتکاف را، ماه رمضان، به ویژه دهه سوم آن، دانسته اند.[۱۰] امروزه در ایران مراسم اعتکاف در ایام البیض روزهای ۱۳، ۱۴ و ۱۵ ماه رجب رواج دارد[۱۱] و در برخی کشورهای دیگر نیز در همین زمان برگزار میشود.[۱۲] .
از نظر فقهای شیعه مدت اعتکاف حداقل سه روز است و پس از پایان روز دوم، اعتکاف روز سوم واجب میشود.[۱۳] زمان اعتکاف، از آغاز طلوع فجر روز اول تا غروب روز سوم است. [۱۴] البته به نظر مالک بن انس[۱۵] و شافعی[۱۶] از پیشوایان مذاهب اربعه اهلسنت، معتکف باید پیش از غروب آفتاب در محل اعتکاف حاضر شود.[۱۷] .
پیشینه تاریخی اعتکاف
از آیات قرآن برمی آید که اعتکاف پیش از این در میان پیامبران و شرایع پیشین نیز وجود داشته است. چنانچه قرآن گزارش میکند که خداوند به حضرت ابراهیم علیهالسّلام پس از بنیان گذاری کعبه دستور میدهد تا آن را برای طواف کنندگان و معتکفین آماده سازد: و عهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی للطائفین والعاکفین؛ از ابراهیم و اسماعیل پیمان گرفتیم تا خانه خدا کعبه را برای طواف کنندگان و معتکفین پاک و تطهیر نمایند . [۴۰] . آیه دیگر در مورد اعتکاف آیه ۱۸۷ سوره بقره است که در آن حرمت نزدیکی با زنان در حال اعتکاف بیان شده است: ولا تباشروهن وانتم عاکفون فی المساجد؛ با زنان در زمانی که در مساجد معتکف هستید، مباشرت و نزدیکی نکنید . [۴۱] . به درستی معلوم نیست که این عبادت از چه زمانی آغاز شده و کیفیت اجزاء و شرایط آن در بدو شکل گیری چگونه بوده است. از قرآن و برخی از منابع می توان دریافت که اعتکاف مخصوص دین اسلام نیست، بلکه در ادیان الهی دیگر نیز وجود داشته و در اسلام استمرار یافته است، مرحوم علامه حلی معتقد است که اعتکاف اختصاص به اسلام ندارد، بلکه در ادیان الهی گذشته، نیز بوده است. ایشان در بحث اعتکاف میگوید: اعتکاف در اسلام و دیگر ادیان الهی تشریع شده، و به اتفاق تمام علما و دانشمندان اسلامی از مستحبات است. [۴۲] . اگر چه ممکن است در شرع مقدس اسلام پاره ای از خصوصیات و احکام و شرایط آن تغییر یافته باشد. مرحوم طبرسی نقل میکند: حضرت سلیمان علیه السّلام اعتکافهای طولانی داشته است: حضرت سلیمان علیه السّلام همواره در مسجد بیت المقدس معتکف میشد. گاه یکسال، گاه دو سال، گاه یک ماه و گاه دوماه و گاه کمتر و بیشتر از این مدت طول میکشید. در مدت اعتکاف مشغول عبادت بود و آب و غذا برایش میآوردند تا از مسجد خارج نشود ، [۴۳] . ایشان در ادامه تصریح میکند که آن حضرت به هنگام مرگ در حال اعتکاف بود. مرحوم ابن ادریس معتقد است که حضرت موسی علیه السّلام در مدت چهل روزی که برای گرفتن کتاب آسمانی به کوه طور عزیمت کرده بود، روزه گرفته و در حال اعتکاف بود. [۴۴] . بنابراین اعتکاف در آیین حضرت موسی علیهالسّلام نیز مشروع بوده است. همان گونه که بیان شد، از برخی آیات قرآن برمی آید که این عبادت در ادیان توحیدی پیشین نیز مطرح بوده و پیامبران الهی و موحدان گاهی برای راز و نیاز با خداوند، مدتی از زندگی و جامعه دوری می گزیدند و به مسجد الحرام یا معابد دیگر پناه میبردند و مدتی خود را برای عبادت با خدا و راز و نیاز با او محبوس میکردند. در اینجا به عنوان نمونه به گوشهای از سیره انبیاء و حضرت مریم سلاماللهعلیهم در رابطه با اعتکاف اشاره میشود:
اعتکاف نوح
علت اکرام الهی نوح، خلوت گزیدن ایشان برای عبادت بوده است. خداوند حضرت نوح علیهالسّلام را به دلیل اطاعت و گوشه نشینی برای عبادت گرامی داشت. [۴۵]
اعتکاف ابراهیم و اسماعیل
حضرت ابراهیم علیهالسّلام عمویش آزر را از بت پرستی نهی فرمود، اما او همچنان به کار باطلش ادامه میداد؛ لذا آن حضرت از او و دیگران کناره گیری کرد. در قرآن کریم آمده است: و از شما و آنچه غیر خدا می خوانید، کناره گیری می کنم و پروردگارم را می خوانم و امیدوارم در خواندن پروردگارم بی پاسخ نمانم! هنگامی که از آنان و آنچه غیر خدا می پرستیدند کناره گیری کرد، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و هر یک را پیامبری (بزرگ) قرار دادیم . [۴۶] [۴۷] . خداوند تعالی در قرآن کریم به حضرت ابراهیم خلیل و پسرش اسماعیل (علیهما السلام) در مورد اعتکاف دستور داده و میفرماید: … و ما با ابراهیم و اسماعیل پیمان گرفتیم، خانه مرا برای طواف کنندگان و اعتکاف کنندگان (مجاوران) و رکوع کنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه کنید!.[۴۸] . از این آیه افزون بر این، استفاده می شود که سنت اعتکاف در شریعت حضرت ابراهیم علیهالسّلام بوده است. به برکت همان خلوت و انس با خدا، پروردگار متعال، نسلی را به آن حضرت عطا کرد که انبیای الهی از آن نسل هستند.
اعتکاف سلیمان
حکومت برای حضرت سلیمان علیهالسّلام وسیلهای برای خدمت به خلق بوده و هیچ گاه نتوانست آن بندۀ خالص خدا را فریب دهد. ایشان با وجود ملک عظیمش، لباس پشمی میپوشید و شبها تا صبح به عبادت و گریه میپرداخت. مرحوم طبرسی میگوید: حضرت سلیمان علیه السّلام در مسجد بیت المقدس اعتکاف میکرد، حتی مرگ او در همان جا و در حال اعتکاف اتفاق افتاد. [۴۹] .
اعتکاف موسی
در مورد اعتکاف حضرت موسی علیهالسّلام در قرآن چنین آمده است: او برای خلوت با خدا به کوه طور شتافت … [۵۰] [۵۱] . در جای دیگری از قرآن کریم آمده است: «و با موسی سی شب وعده گذاشتیم، سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل کردیم»؛ [۵۲] . از این آیات فهمیده میشود که حضرت موسی علیه السّلام چهل شب از قومش دوری کرده و پس از مناجات به سوی قوم خود برگشته است. این مطلب حکایت از نوعی اعتکاف در کوه طور میباشد.
اعتکاف یحیی
درباره اعتکاف حضرت یحیی علیهالسّلام، از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نقل شده: حضرت یحیی چنان ترسی از دوزخ به دل داشت که حضرت زکریا در حضورش سخن از عذاب جهنم به میان نمیآورد. اما روزی در مجلس متوجه حضور او نبود و از کیفیت عذاب جهنمیان برای مردم سخن گفت. یحیی چون این سخنان را شنید، گفت: وای از مستی توجه به دنیا و از مجلس بیرون آمد و مدتی در بیابان از خوف الهی گریان و به عبادت مشغول بود. مادرش بعد از جستجوی فراوان او را در بیابان یافت و به منزل آورد. آن حضرت شب نتوانست برای نماز برخیزد. در خواب صدایی شنید که میگوید: ای یحیی خانهای بهتر از خانۀ من و همسایه ای نیکوتر از من یافته ای؟ او چون برخواست، از خداوند طلب عفو کرد و سوگند خورد که دیگر زیر سایه ای به جز سایه بیت المقدس نرود و آنجا دائم مشغول عبادت شود و همواره چنین بود تا به شهادت رسید .[۵۳] .
اعتکاف مریم
حضرت مریم سلاماللهعلیها بانویی است که در قرآن کریم از او به نیکی یاد شده و مورد توجه خداوند متعال قرار گرفته است. جریان تولد او و نذری که مادر بزرگوارش کرده بود تا فرزندش را خادم بیت المقدس قرار دهد، در سوره آل عمران بیان شده است. همچنین در این باره شاید بشود اقامت و عبادت حضرت مریم سلاماللهعلیها در مسجدالاقصی را از مصادیق اعتکاف برشمرد؛ زیرا مادر آن حضرت نذر کرد که مریم را وقف عبادت خدا کند و پس از بلوغ، سرپرست او حضرت زکریا، برای وی جایگاهی در مسجدالاقصی آماده کرد تا به عبادت بپردازد. سپس مریم در مسجد اقامت گزید و به عبادت پرداخت، که از نزد خدا با طعامهای بهشتی پذیرایی می شد. این بانوی والا مقام در خلوت به عبادت مشغول میشد و به مقامی رسید که مورد خطاب فرشتگان الهی قرار گرفت. قرآن کریم میفرماید: و در این کتاب (آسمانی)، مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانواده اش جدا شد و در ناحیه شرقی بیت المقدس قرار گرفت . [۵۴] [۵۵] . علامه طباطبایی در ذیل آیه شریفه میگوید: کلمه حجاب به معنای چیزی است که چیزی را از غیر بپوشاند و از این کلمه چنین بر میآید که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا قلبش برای اعتکاف و عبادت فارغ تر باشد. [۵۶] . از مطالب فوق میتوان استفاده نمود که قدمت اعتکاف به قبل از اسلام برمی گردد و سابقه پیش از اسلام نیز دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اعتکاف و ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
احکام اعتکاف
اعتکاف و احکام آن، حدی از حدود الهی هستند:... وانتم عاکفون فی المساجد تلک حدود اللـه... : ... و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهای الهی است؛ ... [۵۷] . و عقل، اسلام، قصد قربت و همچنین ایمان از شروط صحت همه عبادتها از جمله اعتکاف، هستند.[۵۸] [۵۹] [۶۰] .
حکم تکلیفی
در دین اسلام اعتکاف به خودی خود مستحب است اما به واسطۀ نذر، عهد یا قسم و شرط ضمن عقد لازم مانند اجاره و مانند آن واجب میشود[۶۱] . و همچنین اگر کسی دو روز معتکف بود اعتکاف روز سوم بر او واجب است. قطع اعتکاف مستحب در دو روز اول اشکال ندارد ولی قطع اعتکافی که واجب معین است یا اعتکاف روز سوم جایز نیست.
زمان اعتکاف
اعتکاف زمان خاصی ندارد بلکه در هر زمانی که مکلف بتواند روزه بگیرد میتواند معتکف شود لیکن اعتکاف در صورتی صحیح است که معتکف مؤمن و عاقل و روزه دار باشد، قصد او از اعتکاف نزدیک شدن به خدا و زمان اعتکافش کمتر از سه روز نباشد. این مدت از اذان صبح روز اول شروع شده تا غروب روز سوم به پایان میرسد. در این مدت نباید از مسجد خارج شود مگر مواردی که استثنا شده است مانند کارهای ضروری که به مقدار ضرورت میتواند از مسجد خارج شود، لذا اعتکاف، عبادتی مشروط به زمانی است که فرد روزه دار است:... ثم اتموا الصیام الی اللیل ولا تباشر وهن وانتم عاکفون فی المساجد تلک حدود اللـه... : ... سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید! و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهای الهی است؛... [۶۲] . ذکر احکام اعتکاف در لابه لای احکام روزه به این نکته ناظر است که اعتکاف، به روزه مشروط است و روایات ذیل آیه هم مؤید این برداشت است. [۶۳] [۶۴] . اما در روزه اعتکاف، قصد اعتکاف شرط نیست بلکه روزه ماه رمضان یا روزه نذری و مانند آن نیز کفایت میکند.[۶۵] . در صورت صحیح نبودن روزه به جهت زمان مانند اعیاد قربان و فطر و یا به جهت شخص مانند حائض، نفساء، بیمار و مسافر اعتکاف نیز صحیح نیست.با فضیلتترین زمان برای اعتکاف،ماه مبارک رمضان به ویژه دهۀ آخر آن است. [۶۶] [۶۷]
مکان اعتکاف
کعبه : بر اساس آیات قرآن مجاورت کعبه، مکان اعتکاف در شریعت ابراهیم علیهالسّلام بوده است: واذ جعلنا البیت مثابة للناس وامنا واتخذوا من مقام ابر اهیم مصلی وعهدنا الی ابر اهیم واسماعیل ان طهر ا بیتی للطائفین والعاکفین والر کع السجود: و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم! و (برای تجدید خاطره،) از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید! و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: «خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه کنید! [۶۸] . برداشت، بر این اساس است که واژه «عاکفین» در آیه به معنای اعتکاف کنندگان و اقامت کنندگان در مجاورت کعبه برای عبادت خداوند باشد.[۶۹] [۷۰] [۷۱] [۷۲] [۷۳] .
مساجد : یکی از شروط عبادت اعتکاف انجام دادن آن در مسجد است. چنانکه قرآن مساجد، را محل برگزاری اعتکاف معرفی میکند:... ولا تباشر وهن وانتم عاکفون فی المساجد... : ... و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نکنید!.. [۷۴] [۷۵] . و مکان بودن مساجد برای اعتکاف از حدود و آیات الهی و غیر قابل نقض است:... ولا تباشر وهن وانتم عاکفون فی المساجد تلک حدود اللـه فلا تقر بوها کذلک یبین اللـه آیاته للناس لعلهم یتقون: ... و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را برای مردم، روشن میسازد، باشد که پرهیزکار گردند! [۷۶] . در اینکه مقصود از مسجد چه مسجدی است، بین علمای اسلامی اختلاف است؛ از ظاهر جمله... و انتم عکفون فی المسجد... [۷۷] . جواز اعتکاف در هر مسجدی استفاده میشود، [۷۸] . زیرا المساجد عام و شامل همه مساجد است؛ ولی امامیه با استناد به روایات، [۷۹] . عموم آیه را به مساجد چهارگانه، یعنی مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و مسجد بصره [۸۰] [۸۱] . و مسجد جامع هر شهر[۸۲] [۸۳] . تخصیص زده اند. سید مرتضی در مسجدی اعتکاف را جایز میداند که معصوم در آن مسجد نماز جمعه اقامه کرده باشد وی فقط چهار مسجد را واجد این خصوصیت میداند: مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه، مسجد بصره. [۸۴] . ولی شیخ صدوق، مسجد مدائن [۸۵] . را نیز اضافه کرده است، زیرا در دو مسجد اول پیامبر صلی الله علیه وآله وسلّم و در سه مسجد اخیر امیر مؤمنان علیه السّلام نماز جمعه خوانده است. [۸۶] . محقق حلی به شیخ مفید و ابن ابی عقیل عمانی و جماعتی از اصحاب نسبت میدهد که اعتکاف را در مساجد مذکور و هر مسجد جامعی از هر شهری جایز میدانسته اند و خودش این نظریه را میپسندد.[۸۷] . فقهای متاخر از علمای مذکور هر کدام یکی از این سه قول را برگزیدهاند. بیشتر فقهای معاصر غیر از امام خمینی، اعتکاف در مسجد جامع را جایز میدانند. [۸۸] . ولی ایشان در غیر از چهار مسجد مذکور اشکال کرده و در غیر مسجد جامع فتوا به عدم جواز میدهند. [۸۹] . شایان ذکر است که حضور در مسجد و خارج نشدن از آن در مدت اعتکاف، جز برای کارهای ضروری و رفع حاجت، لازم است.[۹۰] .
محرمات اعتکاف
خداوند در قرآن متعکفین را از آمیزش در حال اعتکاف نهی فرموده است: احل لکم لیلة الصیام الر فث الی نسائکم... ولا تباشر وهن وانتم عاکفون فی المساجد تلک حدود اللـه فلا تقر بوها... : آمیزش جنسی با همسرانتان، در شب روزهایی که روزه میگیرید، حلال است.... و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید!.. [۹۱] . و در فقه شیعی آمیزش با همسر و به قول مشهور لمس کردن و بوسیدن او با شهوت، بوییدن عطر، گل و گیاهان خوش بو به قول مشهور، مجادله با دیگران در امور دنیوی و دینی به قصد فضل فروشی و غلبه و خرید و فروش در شب و روز بر معتکف حرام است.[۹۲] [۹۳] . بطور کلی آنچه روزه را باطل میکند، اعتکاف را نیز باطل میکند.[۹۴] . همچنین آمیزش در شب، موجب بطلان اعتکاف است [۹۵] .
اثر اعتکاف
بنابر آیات قرآن اعتکاف، زمینه کسب تقوا را در انسان معتکف فراهم میکند:... وانتم عاکفون فی المساجد تلک حدود اللـه فلا تقر بوها کذلک یبین اللـه آیاته للناس لعلهم یتقون: ... و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، ... خداوند، این چنین آیات خود را برای مردم، روشن میسازد، باشد که پرهیزکار گردند! [۹۶] . و در اهمیت تقوا از منظر قرآن، همین بس که تقوا دستور خداوند به خاتم پیامبران صلوات الله علیه است : یـایها النبی اتق الله... [۹۷] . و فقط اعمال متقیان پذیرفته شده است: انما یتقبل الله من المتقین.[۹۸] . و به کاری که بنیان آن براساس تقوا نباشد، هرگز اعتنایی نیست، هرچند ساختن مسجد باشد: والذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا... لاتقم فیه ابدا لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین افمن اسس بنیـنه علی تقوی من الله... [۹۹] [۱۰۰] [۱۰۱] .
اعتکاف در سیره رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم هر از چند گاهی به دور از غوفای مکه و سر و صدای مردم و هیاهوی بت پرستان، خود را به غار حراء می رسانید و به پرستش معبود حقیقی مشغول می شد. حضرت امیرمومنان علی علیه السلام در این باره می فرمایند: و لَقَد کان یُجاوِرُ فی کُلِّ سَنَةٍ بِحِراءَ فَأرَاهُ وَلا یَرَاهُ غَیری؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در هر سال مدتی را در غار حرا می گذراند. پس تنها من او را مشاهده می کردم و کسی جز من او را نمی دید. (اعتکاف ابرار به نقل از نهج البلاغه خطبه 192) . در شبی از شبها در حالی که محمد صلی الله علیه و آله وسلم معتکف کوی دوست بود، صدایی شنید. آری جبرئیل از آسمانها جواب همه پرسشهای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را در دفتری از نور به زمین آورده بود؛ دفتری که نسخه شفا بخش همه در دهای بشری بود. "ای انسان براستی موعظه ایی از سوی پرودگارتان برای شما آمده و آن شفای دردهای شما و هادی و رحمتی برای عالمیان است. یونس:57" . پس از بعثت و بعد از هجرت، پیامبر فرصتی دوباره می یابد تا به اعتکاف روی آورد و خلوتی با خدای خود داشته باشد. این بار اعتکاف را در مسجد النبی پی می گیرد. رسول خدا افزون بر اهتمام عملى نسبت به اعتکاف، با بیان فضایل و پاداش بزرگ آن، مؤمنان را به انجام این عمل تشویق مىنمودند رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: "اعتکاف، در ده روز از روزهای رمضان، معادل دو حج و دو عمره است" . امام صادق علیه السلام می فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در ده روز آخر ماه رمضان در مسجد معتکف می شدند و برای آن حضرت خیمه ای موئین بر پا می کردند و ایشان در این ده روز بستر خویش را بر می چیدند و به اعتکاف مشغول بودند. (اعتکاف ابرار به نقل از کافی، ج4 ص 175) در روایتی دیگرازامام صادق علیه السلام میخوانیم:"بدر در ماه رمضان واقع شد. پس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اعتکاف ننمود؛ از این رو، در سال بعد 20 روز اعتکاف نمودند، 10 روز برای همان سال و 10 روز برای قضای سال قبل. (همان به نقل از کافی، ج4 ص 175)
اعتکاف در سیره امیرمؤمنان علی علیه السلام
اکر کسی نگاهی اجمالی به زندگانی و کیفیت عبادتهای آن امام همام داشته باشد به این نکته خواهد رسید که راز و نیاز حضرت با خداوند متعال، حقیقتی انکار ناپذیر است. صدای مناجات عاشقانه و ناله های شبانه امیرالمومنین در دل نخلستان ها در گوش تاریخ پیچیده است. ابودرداء که یکی از شیعیان حضرت امیر المومنین است نقل می کند: من آن حضرت را دیدم که از دوستانش کناره گرفت و به «شویحطات النجار» رفت و خود را در میان نخلهای پر شاخ و برگ مخفی کرد؛ به گونه ای که من او را گم کردم. بعد از مدتی او را دیدم و پیش خود گفتم که به خانه برگرد؛ ناگاه دیدم صدایی سوزناک و ناله ای جانسوز به گوش رسید که می گوید: خدایا! چه بسیار گناهان که در مقابلش نعمت عطا فرمودی و آن گناهان را ظاهر نکردی. خدایا اگر عمر من در نافرمانی تو سپری شده است و نامه اعمالم پر از گناه است ولی من امید به بخشش تو دارم و به غیر از رضایت تو امید دیگری ندارم.
صدای مناجات او چنان مرا مشغول کرد که متوجه چیز دیگری نشدم ناگاه علی بن ابیطالب علیه م السلام را دیدم خود را مخفی کردم آن حضرت را دیدم که پس از چند رکعت نماز در دل شب تاریک به جای آورد و به دعا و گریه و مناجات پرداخت و می فرمود: خدایا به عفو و بخشش تو که می اندیشم گناهانم را کوچک می پندارم و در مؤاخذه تو که می نگرم بلا و گناهانم بزرگ جلوه می کند. ای وای بر من اگر در نامه اعمالم گناهی را ببینم که من آن را فراموش و تو آن را محاسبه کرده باشی! پس وای بر گرفتاری که خویشان وی را نجات ندهند و قوم و قبیله برای او نفعی نداشته باشد. پس فرمود: آه از آتشی که جگرها را می سوزاند و آتشی که پوست سر را می کند ، آه از سختی های شعله کشیدن آتش! ابودرداء می گوید: پس آن حضرت گریست و دیگر هیچ صدا و حرکتی از او ندیدم با خود گفتم که خواب بر او غالب شده و او را برای نماز صبح بیدار کنم. وقتی قدم پیش نهادم دیدم که همچون چوب خشکیده روی زمین افتاد هر چه او را تکان دادم حرکتی نکرد گفتم: انا لله و انا الیه راجعون . دیگر امیر المومنین از دنیا رفت. به سرعت به طرف منزل آن حضرت آمدم تا به خانواده اش خبر دهم . من ماجرا را به حضرت فاطمه سلام الله علیها گفتم آن حضرت فرمود:« ای ابادرداء! به خدا قسم این حالت بیهوشی است که در اثر خوف از خدا بر او عارض شده است. پس من به خدمت امیرالمومنین رفتم و مقداری آب به صورت مبارکش پاشیدم و او به هوش آمد. (اعتکاف ابرار، به نقل از امالی شیخ صدوق، ص 137(با تلخیص)
اعتکاف سیره دیگر ائمه علیهما السلام
امام حسن و امام حسین علیهما السلام نیز به جد خویش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تاسی می کردند و در مسجد معتکف می شدند. (همان به نقل از وسایل الشیعه شیخ حر عاملی، ج11، ص586) . امام زین العابدین علیه السلام نمونه کامل برای افرادی است که خواستار عبادت خالصانه اند. گاهی این عبادت و راز و نیاز با معبود در جایگاهی خاص و به دور از مردم صورت می گرفت. حضرت امام باقر علیه السلام کناره گیری پدر خویش از مردم بعد از شهادت جد بزرگوارش حضرت امام حسین علیه السلام چنین بیان می کند:
علی بن حسین علیهما السلام بعد از شهادت پدر بزرگوارشان حضرت امام حسین علیه السلام، از منزل خویش کناره گرفت و چندین سال در چادری که از مو بود در صحرا اقامت گزید چون از مخالطت با مردم کراهت داشت... (اعتکاف ابرار به نقل از بحار الانوار علامه مجلسی، ج97 ص 266) . امام صادق علیه السلام مانند نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در مسجد النبی معتکف می شدند. سفیان ثوری می گوید: محضر حضرت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم سؤال کردم : ای پسر رسول خدا چرا از مردم کناره گرفته ای؟ حضرت در جواب فرمود: ای سفیان [مردم زمانه] فاسد شده و برادران تغییر کرده اند پس من تنهایی و خلوت را آرام بخش تر برای قلبم یافتم... (بحار الانوار، ج47، ص61)
حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام نیز مشتاق راز و نیاز با خداوند متعال بود و از او درخواست می کرد که جایگاهی خلوت به او عطا شود: اللهم انک تعلم انی کنت اسالک أن تفرغنی لعبادتک اللهم و قد فعلت فلک الحمد. (ارشاد شیخ مفید، ج2، ص 240)
اعتکاف در سیره بزرگان
از آنجا که برکات و اثرات اعتکاف، فراوان است، بزرگان دین و اولیای الاهی اهمیت ویژه ای به آن می داده اند و در مساجد پر فضیلت اسلام، مثل مسجد الحرام و مسجد النبی و مسجد سهله و مسجد کوفه معتکف می شدند و رحمت های الاهی را دریافت می کردند که ذکر همه آن ها از حوصله این مقاله افزون است و فقط به نقل نمونه ای اکتفا می کنیم. در زندگینامه بزرگْ عارف الاهی، مرحوم ملاحسینقلی همدانی چنین آمده است: وی مردی زاهد و متهجد بود شاگردان وی نیز همگی به روش زهد و اعتزال مایل بودند و غالباً در شب های تابستان، شب های چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه را در خدمت آن جناب، در مسجد سهله اعتکاف داشتند و در قنوت نماز، صدای ایشان به تضرع و ابتهال بلند می شد.12
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اعتکاف و ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
آسیب شناسی اعتکاف
بنابر فرموده حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برای هر چیز، آفت و آسیبی وجود دارد. («لکل شیءٍ آفه»، غررالحکم، ص 431) گاهی نشناختن این آفت ها و بی توجهی به آن ها باعث می شود اثرات و نتایج کار، به حداقل یا حتی به صفر برسد. اعتکاف هم از این قاعده مستثنا نیست. برای اعتکاف هم آسیب ها و آفت هایی وجود دارد که اگر به آن ها توجه نشود، ممکن است نتایج آن را به حداقل برساند. برخی از این آسیب ها مربوط به برگزار کنندگان اعتکاف و برخی هم مربوط به معتکفان می باشد. اینک برخی از آسیب های اعتکاف را ذکر می کنیم:
1- برنامه ریزی نامتعادل : در برخی اعتکاف ها مشاهده شده است که برگزار کنندگان آن، هیچ برنامه منظمی برای ساعات مختلف اعتکاف ندارند و معتکفان را به حال خود رها کرده و فقط به جمع شدن آن ها در کنار هم اکتفا نموده اند. این امر، موجب خستگی و ملالت افراد می شود و بهره افراد را از اعتکاف به حداقل می رساند. از طرفی در برخی اعتکاف ها هم مشاهده شده است که برنامه هایی متعدد و متراکم و پرحجم تنظیم می کنند و ظرفیت مخاطب را رعایت نمی نمایند و باعث نوع دیگری از خستگی و دلزدگی می شوند؛ در حالی که شایسته است برنامه ای معتدل، منظم، متنوع و متناسب با معتکفان برای اعتکاف تنظیم شود که هم برنامه های عبادی و هم برنامه های علمی و فرهنگی و هم استراحت و نشست های صمیمانه و. .. به اندازه کافی در آن دیده شود.
2- علم زدگی : در برخی اعتکاف ها دیده شده است که در برنامه ریزی ها، بیشتر به جهات علمی می پردازند و برنامه های عبادی، خیلی کم رنگ است و اعتکاف، بیشتر به یک همایش علمی شبیه است تا یک مراسم عبادی؛ در حالی که در عین این که باید از فرصت ها استفاده کرد و سطح بینش ها را ارتقا داد و علم آموزی را هم نوعی عبادت دانست؛ اما با همه این ها باید صبغه و ظهور برنامه های عبادی بیشتر باشد.
3- لذت گرایی : با توجه به این که در اعتکاف باید انسان به جهات مادی و بدنی خود کمتر توجه کند، تا به لذت عبادات و حقیقت اعتکاف برسد و زمینه های توجه نفس به مادیات را کم کند تا نفس، فرصت توجه به عالم غیب و ارتباط با آن را پیدا کند، شایسته است در برنامه ریزی ها به خصوص در پذیرایی ها، این نکته رعایت شود. در برخی موارد دیده شده است چنان پذیرایی های رنگارنگ و متنوع در سحر و افطار و بعد از افطار برقرار می شود که معتکف به شدت سنگین شده و کمتر توفیق عبادت می یابد؛ لذا هرچه پذیرایی ها ساده تر و سبک تر باشد، به حقیقت اعتکاف نزدیک تر است. مولای عارفان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: إیاکمُ وَ البِطْنَه، فَإنَّها مَقْسَاه لِلْقَلْبِ، مَکسَلَه عَنِ الصَّلاَه، مَفْسَده لِلجَسَدِ. (غرر الحکم، ح ٢٧٤٢) از پرخوری دوری کنید که مایه قساوت دل، تنبلی در نماز و تباهی بدن است.
4- شلوغی : در برخی اعتکاف ها دیده شده است جمعیت معتکفان چند برابر ظرفیت مسجد است و شلوغی زیاد و نبود امکانات لازم، باعث کاهش شدید کیفیت مراسم می شود.
5- بیهوده گذرانی : یکی از صحنه های زیبای اعتکاف، جلسات صمیمانه و با نشاط معتکفان کنار یکدیگر، به خصوص بعد از افطارها است که موجب رفع خستگی ها و انس و الفت ها می شود؛ اما گاهی زیاده روی در این گونه جلسات یا استفاده غیر ضروری از تلفن همراه و. .. موجب غفلت و از دست دادن فرصت و کسالت در عبادت می شود و لازم است انسان، مواظب این آفت باشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: از خنده زیاد بپرهیز که آن، دل را می میراند. («إیاک و کثرَه الضِّحک؛ فإنّهُ یمِیتُ القَلبَ»، معانی الأخبار، ج 1، ص ٣٣٥).
6- بی توجهی به حق الناس : از آنجا که اعتکاف، یک عمل گروهی است و معتکفان در قبال یکدیگر، حقوقی دارند، لازم است معتکفان در رفت و آمدها و نشست و برخاست ها و. .. حقوق یکدیگر را رعایت کرده و خدای ناکرده حق دیگران را ضایع ننمایند که ظلم به دیگران و رنجاندن دیگران، از موانع بزرگ استجابت دعا و قبولی عبادات است. (ر.ک: الخصال، ص ٣٣٧).
7- غفلت بعد از اعتکاف : بسیاری از افراد در ایام اعتکاف، به توفیقاتی دست می یابند و عنایات الاهی شامل حالشان می شود و حال خوشی پیدا می کنند؛ اما بعد از اعتکاف بر اثر عدم مراقبت و ترک اعمال صالحی که در ایام اعتکاف انجام می داده اند، نورانیت و صفای قلب خود را از دست می دهند. آنچه باعث شده است انسان در اعتکاف احساس معنویت بهتری پیدا کند، انس با یاد خدا و خلوت با او و روزه داری و تلاوت قرآن و انس با مسجد است؛ لذا شایسته است که معتکفان بعد از اعتکاف، با حضور روزانه در مسجد و جلسات معنوی و انس با قرآن و ادعیه و سحرخیزی، نگذارند تأثیرات نورانی اعتکاف از بین برود. و رنگی را که در ایام اعتکاف به جان زدند را به تمام سال خود سرایت دهند.
ترک اعتکاف برای گره گشایی از کار مردم
امام حسن مجتبی(ع) در مسجد معتکف بودند که مردی نزد ایشان آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا! من مقروضم و میخواهند به خاطر بدهیام مرا حبس کنند. امام حسن(ع) فرمود: در حال حاضر مالی در اختیار ندارم که قرض تو را بپردازم. آن شخص گفت: پس وساطت کنید تا به من مهلت بدهند. امام حسن(ع) برخاستند تا همراه بدهکار بروند. «ابن مهران» که آنجا حضور داشت به ایشان گفت: ای فرزند رسول خدا! آیا اعتکاف را فراموش کردید! امام حسن(ع) فرمود: فراموش نکردهام، ولی جدم رسول خدا فرمود: کسی که در راه برآوردن حاجت برادر مسلمانش بکوشد، چنان است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد. عبادت کسی که روزها را روزه گرفته و شب ها را به شبزنده داری مشغول باشد.(وسائلالشیعه، ج 10، ص 550)
اصلاً ندیده بودیم اعتکاف چه جوری است!
خوشبختانه اقبال مردم به این سنّت خیلی بالا است؛ شوق جوانها و عشق جوانها حیرتانگیز است. من یادم است آن وقتی که ما در مشهد بودیم، اصلاً ندیده بودیم اعتکاف چه جوری است، شنیده بودیم؛ قم که رفتم در همین ایّامالبیض در مسجد امام (مسجد امام حسن عسکری علیه السّلام) اعتکاف میشد. شاید من یک وقت رفته بودم دیده بودم، طلبهها میآمدند دو نفر، سه نفر، یک گوشه ای را انتخاب میکردند در آن شبستان مرحوم حاج ابوالفضل - آن شبستان بالایی - چادر میکشیدند؛ شاید مجموع افرادی که در آن شبستان اعتکاف میکردند به سی نفر، چهل نفر نمیرسید. البتّه بعدها که مسجد آقای بروجردی ساخته شد، بعضیها ظاهراً آنجا هم میآمدند اعتکاف میکردند که آن را من ندیده بودم، لکن مسجد امام را دیده بودیم. این، همهی مظهر این سنّتِ پر مغزِ پر معنا در آن دوره بود: مخصوص قم، آن هم با این تعداد اندک. امروز شما بروید دانشگاههای کشور را نگاه کنید - حالا غیر از مسجد گوهرشاد و مسجد جمکران و مساجد مهمّ دیگر و جاهای دیگری که هجوم جمعیّت است؛ در این مساجد دانشگاهها، مسجد دانشگاه تهران و جاهای دیگر - دانشجوهای ما، جوانهای ما، از مدّتی پیش صف کشیدهاند، نوبت میگیرند و نوبتشان نمیرسد، یعنی جا نیست، وسیله نیست برای ادارهی آنها؛ این شوق عمومی به این عبادت، اینجور است؛ خب، این یکی از برکات الهی است. بحمدالله خدای متعال این زمینه را فراهم کرده و این توفیق را داده و مغناطیس محبّت الهی و ذکر الهی، دلهای جوانها را به خودش جذب کرده؛ این را باید مغتنم شمرد. این یک فرصت است .(مقام معظم رهبری مد ظله - بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی اعتکاف و اعضای سوّمین جشنوارهی سراسری علمی فرهنگی اعتکاف ۱۳۹۳/۰۲/۱۵)
در احوالات مقدس اردبيلي چنين آمده است: در سال هاي گراني، مقدس اردبيلي هرچه خوراك در منزل داشت، بين فقرا تقسيم كرد و براي خود نيز سهمي مانند فقرا برداشت. همسرش با حالت اعتراض به او گفت: چرا در چنين وضعي فرزندان خود را محتاج مي كني تا ناچار شوند از ديگران كمك بگيرند . آن مرحوم چيزي نگفت و برخاست و براي اعتكاف به مسجد كوفه رفت و معتكف شد و به دعا و عبادت پرداخت. روز دوم اعتكاف، شخصي مقداري گندم اعلا و مقداري آرد نرم به خانه آن مرحوم آورد و گفت: صاحب منزل، اينها را برايتان فرستاده و خودش در مسجد كوفه معتكف است . پس از پايان اعتكاف، مقدس اردبيلي به خانه آمد، همسرش به او گفت: «آذوقه اي كه به وسيله آن عرب فرستاده بوديد، بسيار عالي و درجه يك بود.» مقدس اردبيلي هنگامي كه اين سخنان را شنيد به حمد و سپاس و ثناي خدا پرداخت و با اين عمل خود به ديگران فهماند كسي كه براي مريم عليهاالسلام در حال اعتكاف آذوقه مي فرستد، مؤمنِ به درگاه خويش را هم فراموش نمي كند.( فوائد الرضويه، ص 23).
اعتکاف در مسجد برای دیدار امام زمان (عج)
روزی جمعی از دوستان در محضر شهید محراب آیت الله دستغیب بودند، سخن از امام زمان به میان آمد، یکی پرسید: آقا ما شنیده ایم وقتیکه اصحاب آن حضرت به تعداد سیصد و سیزده نفر آماده شدند، امام زمان ظهور میکند، آیا اکنون در شرایط فعلی چنین افرادی هنوز آماده نیستند؟! شهید محراب، خنده ای کرد و فرمود:حدود چهل و پنچ سال قبل ، در نجف اشرف بین علماء همین مساله مطرح شد، عده ای گفتند: چگونه در میان سه هزار نفر۳۱۳بار امام زمان پیدا نمی شود؟! برای دریافت پاسخ این سؤال، قرار گذاشتند، فردی را که دارای مراحل عالی در ایمان و عمل است انتخاب کنند، بهترین آنان را برگزیدند تا به آقا امام زمان لیلا ملاقات کرده و در این مورد صحبت کند و پاسخ سؤال فوق را دریافت نماید. فرد انتخاب شده به مسجد رفت و در آنجا اعتکاف کرد و مشغول عبادت و راز و نیاز و نماز و توسل و دعای ندبه شد، پس از چند روز، سحر که در گوشه مسجد خوابیده بود، در خواب دید، وارد شهری شده که در آن جمعیت بسیار بیرون آمده اند و همه به استقبال او آمده بودند، او را به سر و دست گرفتند و با استقبال بی نظیر و سلام و صلوات، وارد شهر کردند، و مردم در حالی که اظهار شادی میکردند، به آن فرد انتخاب شده گفتند: شاه ما مرده، تو از امروز به بعد شاه هستی، او را به قصر بردند و لباس شاهانه بر تنش پوشاندند، سفره پهنکردند، و غذای رنگارنگ در آن چیدند، جناب شیخ هم، درست و حسابی از آن غذاها خورد ملکه را آوردند، او و شاه وارد حجله شدند. مدتی نگذشت که صدای درب، شنیده شد، شیخ دم در آمد و پرسیدکیست در می زند؟ گفتند: آقا امام زمان الله ظهور کرده و فرمودند به شما پیام دهیم که بیایید او قدری سرش را خاراند و گفت: آقا امام زمان الله هم وقت پیدا کرده؟، بگوئید بگذارید صبح شود.با فاصله کم ، بار دیگر درب را زدند، و پیام امام زمان الله را رساندند، او گفت: فعلا کار دارم نمی آیم،در همین هنگام از خواب بیدار شد، دید در گوشه مسجد، است و از طرف آفتاب زده و نمازش هم قضا شده است، دو دستش را بر سرش کوبید و گفت خاک بر سرم ، هم در امتحان رفوزه شدم و هم نمازم قضا شد. (منبع حکایت: داستانها و حکایتهای مسجد)
روایت ام داوود از امام صادق (ع)
ام داوود (فاطمة دختر عبداللّه بن ابراهیم) در فراق فرزندش داوود که توسط حکام بنی عباس دستگیر شده بود و مدتها در زندان و سختی و از مادرش دور بود، روزی خدمت امام صادق (ع)رسید. امام به او فرمود: چه خبر از داوود داری؟ ام داوود گفت: دیگر از او نا امید شده و خبری از او ندارم. خیلی علاقه دارم او را ببینم. شما دعا بفرمایید او نجات یابد. حضرت فرمود: ماه رجب فرا رسیده است. ماهی مبارک و محترم است و دعا در آن مستجاب است. روز 13و 14و 15که ایّام البیض است، روزه بگیر و در روز پانزدهم غسل کن و... (اعمال ام داوود، در مفاتیح الجنان در اعمال ماه رجب ذکر شده است.( ام داوود میگوید: آن اعمال را انجام دادم و داوود از زندان آزاد شد و خدمت امام صادق رسید. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 94 ، ص 43).
اعتکاف؛ فرصتی برای توبه. *** . اعتکاف؛ بازگشت به خودمداری و خداگرایی. *** آثار معنوی اعتکاف از میزان جرم در جامعه میکاهد. ***. اعتکاف انتخابی نیکو برای رسیدن به کمال است. *** تاریخچه اعتکاف *** اعتکاف و فلسفه آن *** سایت اعتکاف *** نگاهی نو به فضیلت اعتکاف از دیگاه قرآن و اهل بیت *** "اعتکاف در قرآن" سایت پرسمان قرآن *** "اعتکاف"، خلیل منصوری، سایت مطالعات قرآنی *** "ریشه های تاریخی اعتکاف در قرآن"؛ سایت راسخون *** "اعتکاف؛ راهی برای انس با خدا"؛ سایت تبیان .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اعتکاف و ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
اعمال و دعاهای ماه رجب
دعای یا من ارجوه، که خواندن آن صبح و شب و پس از هر کدام از نمازهای یومیه سفارش شده است:
"یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ، وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ، یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ، یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ، یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً، أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ، وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیَا وَ شَرِّ الْآخِرَةِ، فَإِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَیْتَ، وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ یَا کَرِیمُ، یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ، یَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ، حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَی النَّارِ."[یادداشت ۸]
در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام سجادع خوانده شود:
"یا مَنْ یمْلِک حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِکلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْک سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُک الصَّادِقَةُ وَ أَیادِیک الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُک الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُک أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِی حَوَائِجِی لِلدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ إِنَّک عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ."
دعایی را که از امام صادق روایت شده، خوانده شود:
"خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَی غَیرِک وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَک وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِک وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَک بَابُک مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیرُک مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُک مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیلُک مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُک مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاک وَ حِلْمُک مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاک عَادَتُک الْإِحْسَانُ إِلَی الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُک الْإِبْقَاءُ عَلَی الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِی هُدَی الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِی اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِی یوْمَ الدِّینِ."[یادداشت ۹] .
از امام صادق(ع) روایت شده که در ماه رجب این خوانده شود:
"اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک صَبْرَ الشَّاکرِینَ لَک وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْک وَ یقِینَ الْعَابِدِینَ لَک اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِی الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُک الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِی الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاک عَلَی فَقْرِی وَ بِحِلْمِک عَلَی جَهْلِی وَ بِقُوَّتِک عَلَی ضَعْفِی یا قَوِی یا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیاءِ الْمَرْضِیینَ وَ اکفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. "
از رسول اکرم روایت شده که: "هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: "أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیک لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیهِ" و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالی برای او به رحمت و مغفرت و کسی که چهار صد مرتبه بگوید بنویسد برای او اجر صد شهید عطا فرماید .
از رسول خدا(ص) روایت است: کسی که در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عزوجل برای او صد هزار حسنه عطا کند و برای او صد شهر در بهشت بنا فرماید .
روایت است کسی که در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: "أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیهِ" و پس از اتمام ذکر، دستها را بلند کند و بگوید: "اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ تُبْ عَلَیَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضی باشد و به برکت ماه رجب، آتش او را لمس نکند .
در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: "أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ" گفته شود. از خداوندِ صاحب شکوه و کرامت، برای تمام گناهان و معصیتها آمرزش میطلبم.
سه روز از این ماه را که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود .
از حضرت رسول اکرم روایت شده است که: "هر کس در یک شب از شبهای ماه رجب ده رکعت نماز به این نحو که در هر رکعت حمد و قل یا ایها الکافرون یک مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را میآمرزد. "
در هر شب، دو رکعت، بعد از حمد سه مرتبه سوره کافرون و یک مرتبه سوره توحید خوانده شود و چون سلام دهد دستها را بلند کند و بگوید: «لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حیّ لا یموت بیده الخیر و هو علی کلّ شیء قدیر و الیه المصیر و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم صلّ علی محمد النّبیّ الامّیّ و آله» و دستهایش را به صورت خود بکشد .
رسول خدا فرمود کسی که این نماز را بخواند خداوند دعای او را مستجاب گرداند و ثواب شصت حج و شصت عمره به او عطا فرماید.
مستحب است بخوانند در هر روز اين دعا را : اَللَّهُمَّ یا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ اَللَّهُمَّ یا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ وَ الْآلاءِ الْوَازِعَةِ وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ وَ الْقُدْرَةِ الْجَامِعَةِ وَ النِّعَمِ الْجَسِیمَةِ وَ الْمَوَاهِبِ الْعَظِیمَةِ وَ الْأَیادِی الْجَمِیلَةِ وَ الْعَطَایا الْجَزِیلَةِ یا مَنْ لا ینْعَتُ بِتَمْثِیلٍ وَ لا یُمَثَّلُ بِنَظِیرٍ وَ لا یغْلَبُ بِظَهِیرٍ یا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ وَ أَلْهَمَ فَأَنْطَقَ وَ ابْتَدَعَ فَشَرَعَ وَ عَلا فَارْتَفَعَ وَ قَدَّرَ فَأَحْسَنَ وَ صَوَّرَ فَأَتْقَنَ وَ احْتَجَّ فَأَبْلَغَ وَ أَنْعَمَ فَأَسْبَغَ وَ أَعْطَی فَأَجْزَلَ وَ مَنَحَ فَأَفْضَلَ یا مَنْ سَمَا فِی الْعِزِّ فَفَاتَ نَوَاظِرَ [خَوَاطِرَ] الْأَبْصَارِ وَ دَنَا فِی اللُّطْفِ فَجَازَ هَوَاجِسَ الْأَفْكَارِ یا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْمُلْكِ فَلا نِدَّ لَهُ فِی مَلَكُوتِ سُلْطَانِهِ وَ تَفَرَّدَ بِالْآلاءِ وَ الْكِبْرِیاءِ فَلا ضِدَّ لَهُ فِی جَبَرُوتِ شَأْنِهِ یا مَنْ حَارَتْ فِی كِبْرِیاءِ هَیبَتِهِ دَقَائِقُ لَطَائِفِ الْأَوْهَامِ وَ انْحَسَرَتْ دُونَ إِدْرَاكِ عَظَمَتِهِ خَطَائِفُ أَبْصَارِ الْأَنَامِ یا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِهَیبَتِهِ، وَ خَضَعَتِ الرِّقَابُ لِعَظَمَتِهِ وَ وَجِلَتِ الْقُلُوبُ مِنْ خِیفَتِهِ أَسْأَلُكَ بِهَذِهِ الْمِدْحَةِ الَّتِی لا تَنْبَغِی إِلا لَكَ وَ بِمَا وَأَیتَ بِهِ عَلَی نَفْسِكَ لِدَاعِیكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِمَا ضَمِنْتَ الْإِجَابَةَ فِیهِ عَلَی نَفْسِكَ لِلدَّاعِینَ یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ یا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیینَ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ وَ اقْسِمْ لِی فِی شَهْرِنَا هَذَا خَیرَ مَا قَسَمْتَ وَ احْتِمْ لِی فِی قَضَائِكَ خَیرَ مَا حَتَمْتَ وَ اخْتِمْ لِی بِالسَّعَادَةِ فِیمَنْ خَتَمْتَ وَ أَحْینِی مَا أَحْییتَنِی مَوْفُوراً وَ أَمِتْنِی مَسْرُوراً وَ مَغْفُورا وَ تَوَلَّ أَنْتَ نَجَاتِی مِنْ مُسَاءَلَةِ الْبَرْزَخِ وَ ادْرَأْ عَنِّی مُنْكَرا وَ نَكِیرا وَ أَرِ عَینِی مُبَشِّرا وَ بَشِیرا وَ اجْعَلْ لِی إِلَی رِضْوَانِكَ وَ جِنَانِكَ [جَنَّاتِكَ] مَصِیرا وَ عَیشا قَرِیرا وَ مُلْكاً كَبِیرا وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ كَثِیراً .
بخوان در هر روز از ايام رجب دعای اول ناحیه مقدسه را :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِمَعَانِی جَمِیعِ مَا یدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِكَ الْمَأْمُونُونَ عَلَی سِرِّكَ الْمُسْتَبْشِرُونَ بِأَمْرِكَ الْوَاصِفُونَ لِقُدْرَتِكَ الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِكَ أَسْأَلُكَ بِمَا نَطَقَ فِیهِمْ مِنْ مَشِیتِكَ فَجَعَلْتَهُمْ مَعَادِنَ لِكَلِمَاتِكَ وَ أَرْكَانا لِتَوْحِیدِكَ وَ آیاتِكَ وَ مَقَامَاتِكَ الَّتِی لا تَعْطِیلَ لَهَا فِی كُلِّ مَكَانٍ یعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ لا فَرْقَ بَینَكَ وَ بَینَهَا إِلا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِیدِكَ بَدْؤُهَا مِنْكَ وَ عَوْدُهَا إِلَیكَ أَعْضَادٌ وَ أَشْهَادٌ وَ مُنَاةٌ وَ أَذْوَادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوَّادٌ فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّی ظَهَرَ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ فَبِذَلِكَ أَسْأَلُكَ وَ بِمَوَاقِعِ الْعِزِّ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ بِمَقَامَاتِكَ وَ عَلامَاتِكَ أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَزِیدَنِی إِیمَانا وَ تَثْبِیتا یا بَاطِنا فِی ظُهُورِهِ وَ ظَاهِرا فِی بُطُونِهِ وَ مَكْنُونِهِ یا مُفَرِّقا بَینَ النُّورِ وَ الدَّیجُورِ یا مَوْصُوفا بِغَیرِ كُنْهٍ وَ مَعْرُوفا بِغَیرِ شِبْهٍ حَادَّ كُلِّ مَحْدُودٍ وَ شَاهِدَ كُلِّ مَشْهُودٍ وَ مُوجِدَ كُلِّ مَوْجُودٍ وَ مُحْصِی كُلِّ مَعْدُودٍ وَ فَاقِدَ كُلِّ مَفْقُودٍ،لَیسَ دُونَكَ مِنْ مَعْبُودٍ أَهْلَ الْكِبْرِیاءِ وَ الْجُودِ یا مَنْ لا یكَیفُ بِكَیفٍ وَ لا یؤَینُ بِأَینٍ یا مُحْتَجِبا عَنْ كُلِّ عَینٍ یا دَیمُومُ یا قَیومُ وَ عَالِمَ كُلِّ مَعْلُومٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَلَی عِبَادِكَ الْمُنْتَجَبِینَ وَ بَشَرِكَ الْمُحْتَجِبِینَ وَ مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْبُهْمِ الصَّافِّینَ الْحَافِّینَ وَ بَارِكْ لَنَا فِی شَهْرِنَا هَذَا الْمُرَجَّبِ الْمُكَرَّمِ وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْأَشْهُرِ الْحُرُمِ وَ أَسْبِغْ عَلَینَا فِیهِ النِّعَمَ وَ أَجْزِلْ لَنَا فِیهِ الْقِسَمَ وَ أَبْرِرْ لَنَا فِیهِ الْقَسَمَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الَّذِی وَضَعْتَهُ عَلَی النَّهَارِ فَأَضَاءَ وَ عَلَی اللَّیلِ فَأَظْلَمَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا تَعْلَمُ مِنَّا وَ مَا لا نَعْلَمُ وَ اعْصِمْنَا مِنَ الذُّنُوبِ خَیرَ الْعِصَمِ وَ اكْفِنَا كَوَافِی قَدَرِكَ وَ امْنُنْ عَلَینَا بِحُسْنِ نَظَرِكَ وَ لا تَكِلْنَا إِلَی غَیرِكَ وَ لا تَمْنَعْنَا مِنْ خَیرِكَ وَ بَارِكْ لَنَا فِیمَا كَتَبْتَهُ لَنَا مِنْ أَعْمَارِنَا وَ أَصْلِحْ لَنَا خَبِیئَةَ أَسْرَارِنَا وَ أَعْطِنَا مِنْكَ الْأَمَانَ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِحُسْنِ الْإِیمَانِ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ الصِّیامِ وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْأَیامِ وَ الْأَعْوَامِ یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ .
دعای دوم ناحیه مقدسه اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَینِ فِی رَجَبٍ
بيرون آمد از ناحيه مقدسه بر دست شيخ ابو القاسم (رضي الله عنه) اين دعا در ايام رجب
اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَینِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیكَ خَیرَ الْقُرَبِ یا مَنْ إِلَیهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِیمَا لَدَیهِ رُغِبَ أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُیوبُهُ فَطَالَ عَلَی الْخَطَایا دُءُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزَایا خُطُوبُهُ یسْأَلُكَ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ وَ النُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَةِ وَ مِنَ النَّارِ فَكَاكَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمَّا فِی رِبْقَتِهِ فَأَنْتَ مَوْلای أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَ ثِقَتِهِ [ثِقَتُهُ] اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ بِمَسَائِلِكَ الشَّرِیفَةِ وَ وَسَائِلِكَ الْمُنِیفَةِ أَنْ تَتَغَمَّدَنِی فِی هَذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْكَ وَاسِعَةٍ وَ نِعْمَةٍ وَازِعَةٍ وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَةٍ إِلَی نُزُولِ الْحَافِرَةِ وَ مَحَلِّ الْآخِرَةِ وَ مَا هِی إِلَیهِ صَائِرَةٌ .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اعمال ودعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
ماه رجب
«ماه رجب» هفتمین ماه از ماههای قمری، ماهی بسیار شریف و با فضیلت و از ماههای حرام است. مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله و ولادت امام علی علیه السلام، از وقایع مهم این ماه است. در ماه رجب دعاها و اعمال خاصی وارد است که مهمترین آنها اعمال ام داوود و برنامه اعتکاف است. رَجَب یا رَجَب المُرَجَّب هفتمین ماه از ماههای قمری و یکی از ماههای حرام است. در زمان جاهلیت رجب ماه مقدسی بود، در آن برای خدایان قربانی میشد و جنگ در آن حرام بود. پس از ظهور اسلام انحرافات به تدریج از بین رفتند. در حدیث مهمی از پیامبر اسلام آمده: «رجب ماه خداست، شعبان ماه من است و رمضان ماه مردم من است. که رجب را هم پایهٔ دو ماه مبارک دیگر نهادهاست. همچنین از او نقل است که هرکس یک روز در ماه رجب روزه بگیرد مانند آن است که یک ماه را روزه گرفته است. طبق روایات اسلامی ماه رجب، ماه تهذیب و عبادت و خودسازی، و آغاز یک دوره جدید سلوک به سوی خداست. مؤمنان و کسانیکه اعمال این ماه را انجام میدهند رجبیون خوانده میشوند. در قیامت فرشته ای ندا میدهد: أین الرجبیون» کجایند افرادی که ماه رجب را محترم شمرده و اعمالی از آن را انجام داده اند «. در نام گذاری این ماه به «رجب الاصب» و «رجب الاصم» از پیامبر اکرم صلی الله عليه وآله وسلم نقل است که فرمود: یُسَمَّی شَهرُ الرَّجبِ الاَصَبَّ ِلاَنَّ الرّحمةَ تُصَبُّ عَلَی اُمَّتی فیهِ صَبّاً وَ یُقالُ الاصَمُّ لِاَنَّهُ نُهِیَ فیهِ عَن قِتالِ المُشرکینَ وَ هُوَ مِنَ الشُّهورِ الحُرُم[۷]. ماه رجب را اصبّ نامیده اند چون در این ماه رحمت الهی بر امت من فرو میریزد و ماه اصم میگویند چون در این ماه از جنگ با مشرکان نهی شده است وچون صدایی برای فرا خواندن به جنگ دراین ماه شنیده نمیشود گویا این ماه ازاین نظر ناشنواست. از پیامبر ص نقل است: رجب ماه خداست، شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من است. رجب به معنای بزرگ داشتن و عظیم شمردن است.[۱] ماه رجب به معنای ماهی است که بزرگ و محترم شمرده میشود. به نقل منابع لغوی، عرب از دوران جاهلیت پیش از اسلام این ماه را بزرگ میداشته و از جنگ در آن پرهیز میکرده است.[۲] مُرَجَّب هم به معنای بزرگ داشته شده است.[۳] ماه رجب با اوصاف و نامهای دیگری نیز خوانده شده است. به این ماه «رجب الفَرْد» گویند؛ به این جهت که از سه ماه حرام دیگر که در پی هم واقع شده اند، یعنی ذیالقعده، ذیالحجه و محرم جدا افتاده است. به این ماه «رجب المُضَر» نیز گویند، به این جهت که قبیله مُضَر برای این ماه احترام ویژهای قائل بودند.[یادداشت ۱] رجبُ الاَصَمّ، رجبُ المُرَجَّب، رجبُ الحرام، [یادداشت ۲] مُنصَل الأَسِّنه و مُنصَل الأَلّ از دیگر نامهای این ماه است در جاهلیت و آن را بدین جهت چنین نامیدند که در این ماه (به خاطر این که از ماههای حرام بود) سِنانها (نیزه و سرنیزه) را از خود دور میکردند و دست به جنگ نمیبردند و به یکدیگر نمیتاختند. از اقرب الموارد .[۴][یادداشت ۳] . در نام گذاری این ماه به رجب الاصَبّ و رجب الاصَمّ از پیامبر اکرم(ص) نقل است که فرمود: سُمِّيَ شَهرُ الرَّجبِ الاَصَبَّ ِلاَنَّ الرّحمةَ تُصَبُّ عَلَی اُمَّتی فیهِ صَبّاً وَ یُقالُ الاصَمُّ لِاَنَّهُ نُهِیَ فیهِ عَن قِتالِ المُشرکینَ وَ هُوَ مِنَ الشُّهورِ الحُرُم. [۵] ماه رجب را اَصَبّ نامیده اند چون در این ماه رحمت الهی بر امت من فرو میریزد و ماه اَصَمّ میگویند چون در این ماه از جنگ با مشرکان نهی شده است و چون صدایی برای فرا خواندن به جنگ (نه فراخوانی برای جنگ و نه شیهه اسب و نه صدای کشیده شدن شمشیر از نیام) در این ماه شنیده نمیشود گویا این ماه از این نظر ناشنواست. از عبدالله بن عباس نقل است که چون ماه رجب فرا میرسید، مسلمانان اطراف پیامبر حلقه میزدند و پیامبر پس از ثنای خداوند و یادی از پیامبران پیش از خود میفرمود: ای مسلمانان! ماه بزرگ و با برکتی بر شما سایه افکنده است و آن ماه اَصَبّ است که رحمت الهی بر کسی که او را پرستش میکند فرو میریزد مگر مشرک یا کسی که بدعتی را در اسلام اظهار و ایجاد کرده است. به راستی که در ماه رجب شبی است که هر کس در آن بیدار باشد و نماز گزارد خداوند جسدش را بر آتش حرام میکند و هزار مَلِک با او مصافحه میکنند و هزار ملک تا همانند آن روز برای او استغفار میکنند. سپس فرمود: هر کس روزی از ماه رجب را روزه بگیرد، از ترس روز قیامت در امان است و از آتش جهنم نجات مییابد .[۹]
فضیلت ماه رجب
ماه رجب شرافت زیادی دارد و در فضیلت آن روایات بسیاری وارد شده است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: ماه رجب برای امت من ماه "استغفار" است. رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است. کسی که یک روز از ماه رجب را روزه گیرد، مستوجب خشنودی خداوند گردد، غضب الهی از او دور میگردد و دری از درهای جهنم به روی او بسته میشود. براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده که اگر شخصی قادر بر آن نباشد، هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لایَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَکرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ. از حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام روایت شده است: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال از او دور شود و هر کس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب میگردد. و همچنین فرمود که: رجب نام نهری است در بهشت که از عسل شیرینتر و از شیر سفیدتر است و هر کس یک روز در این ماه روزه دارد، از آن نهر آب مینوشد .[۳] . ابن بابویه از سالم روایت کرده است که گفت: در اواخر ماه رجب که چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق علیهالسلام رسیدم. وقتی نظر مبارک آن حضرت بر من افتاد فرمود که آیا در این ماه روزه گرفته اى؟ گفتم: نه اى فرزند رسول خدا. فرمود: آن قدر ثواب از تو فوت شده است که قدر آن را به غیر از خدا کسى نمى داند، به درستى که این ماهى است که خدا آن را بر ماههاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است. پس گفتم: یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه داران آن نائل مى گردم؟ فرمود: اى سالم هر کس یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سکرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر کس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر کس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد، ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدتها و هولهاى آن روز و برائت از آتش جهنم به او عطا کنند . از امام صادق علیه السلام روایت است که حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود که: ماه رجب، ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصَبّ" مى گویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى شود پس بسیار بگوئید: أَسْتَغْفِرُاللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ .[۴] . شیخ طوسی در کتاب مصباح فرموده: از حضرت جواد علیه السّلام روایت شده: همانا در ماه رجب شبی است، که از هر آنچه آفتاب بر آن می تابد بهتر است و آن، شب بیست و هفتم رجب است، که در صبح آن پیامبر صلّی اللّه علیه وآله به رسالت مبعوث شد. برای کسیکه از شیعه ما عامل در آن شب است، پاداش نیکوکاری شصت سال مقرّر است.
اعمال مشترک ماه رجب
اینها اعمالی است که انجام دادن آنها متعلق به همه ماه رجب است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است: در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین علیه السلام در حجر در غره خواندند، خوانده شود: یَا مَنْ یَمْلِک حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِکلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْک سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُک الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیک الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُک الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُک أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ إِنَّک عَلَى کلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ . دعایی را که از امام صادق علیه السلام روایت شده، خوانده شود: خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِک وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَک وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِک وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَک بَابُک مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُک مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُک مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُک مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُک مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاک وَ حِلْمُک مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاک عَادَتُک الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُک الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَاغْفِرْلِى یَوْمَ الدِّینِ . همچنین از امام صادق علیهالسلام روایت شده که در ماه رجب این دعا خوانده شود: اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُک صَبْرَ الشَّاکرِینَ لَک وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْک وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَک اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُک الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاک عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِک عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِک عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَاکفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ . از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله روایت شده که هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لاشَرِیک لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ، و آن را به صدقه ختم فرماید، حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت دهد و کسى که چهارصد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید. از نبی مکرم اسلام روایت است: کسى که در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عزوجل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید. روایت است کسى که در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: "أَسْتَغْفِرُاللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دستها را بلند کند و بگوید: "اللَّهُمَّ اغْفِرْلِى وَ تُبْ عَلَىَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به برکت ماه رجب، آتش او را مس نکند. در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: "أَسْتَغْفِرُاللهَ ذَاالْجَلالِ وَالْإِکرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَالْآثَامِ" گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد. سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود و نیز روایت کرده که هر کس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود که او را به بهشت بکشاند. سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله روایت کرده که: هر کس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت سوره حمد یک مرتبه و آیة الکرسی هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند و سپس ده مرتبه بگوید: "أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ" حق تعالى براى او از روزى که این نماز را گزارده تا روزى که بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید و او را به هر آیهای که خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود. سه روز از این ماه را که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود، زیرا که روایت شده هر کس در یکى از ماههاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد. از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که: هر کس در یک شب از شبهاى ماه رجب ده رکعت نماز به این نحو که در هر رکعت حمد و قل یا ایها الکافرون یک مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را میآمرزد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اعمال ودعاهای ماه رجب
اعمال شب و روز اول ماه رجب
این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است:[۵] . وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید: «اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَالْإِیمَانِ وَالسَّلامَةِ وَالْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّک اللهُ عَزَّوَجَلَّ» و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است که چون هلال رجب را مى دید، مى گفت: اللَّهُمَّ بَارِک لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَالْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلاتَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَالْعَطَشَ . غسل: حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمودهاند: هر کس ماه رجب را درک کند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک میشود مانند روزى که از مادر متولد شده است. زیارت امام حسین علیه السلام. بعد از نماز مغرب بیست رکعت یعنی ۱۰ تا دو رکعتی نماز گزارده شود تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد. بعد از نماز عشاء دو رکعت نماز گزارده شود بدین نحو: در رکعت اول حمد و ألم نشرح یک مرتبه و توحید سه مرتبه و در رکعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه "لا إلهَ إلا اللهُ" بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى که از مادر متولد شده است.
روز اول ماه رجب: این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است: روزه: روایت شده که حضرت نوح علیه السلام در این روز به کشتى سوار شد و به کسانى که همراه او بودند، امر فرمود: روزه بگیرند که هر کس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال از او دور شود. غسل. زیارت امام حسین علیه السلام؛ از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که: هر کس امام حسین علیهالسلام را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته شایان ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاءالله.
شب جمعه اول ماه : اولین پنجشنبه و شب جمعه ماه رجب را «لیلة الرغائب»؛ یعنی «شب عطا و بخشش بسیار» یا «شب میل و خواسته» مینامند. از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله روايت شده است كه فرمودند: از اولين شب جمعه در ماه رجب غافل نشويد. زيرا شبى است كه فرشتگان آن را «ليلة الرغائب» مى نامند. اين نامگذارى به اين جهت است كه هنگامى كه يك سوم از شب گذشت هيچ فرشته اى در آسمانها و زمين نمى ماند مگر اين كه در كعبه و اطراف آن جمع مى شوند. آنگاه خداوند بطور غير منتظره اى بر آنان وارد شده و مى فرمايد: اى فرشتگانم هر چه مى خواهيد از من درخواست كنيد. فرشتگان عرض مى كنند: حاجت ما اين است كه از روزه داران رجب درگذرى. خداوند مى فرمايد: اين كار را انجام دادم. سپس رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: كسى كه روز پنجشنبه اول رجب را روزه گرفته و سپس بين نماز مغرب و عشا دوازده ركعت نماز بجا آورده هر دو ركعت به يك سلام و در هر ركعتى سوره فاتحه يك بار، انا انزلناه سه بار و قل هو اللّه احد را دوازده بار خوانده، و هنگامى كه نماز تمام شد، هفتاد بار بر من (با اين الفاظ) صلوات بفرستد: «اللّهمّ صلّ على محمّد النّبىّ الأمىّ و على آله»؛ سپس سجده كرده و در سجده هفتاد بار بگويد: «سبّوح قدّوس ربّ الملائكة و الرّوح»؛ سپس سر خود را بلند كرده و بگويد: «ربّ اغفر و ارحم و تجاوز عمّا تعلّم إنّك أنت العلىّ الأعظم». آنگاه بار ديگر به سجده رفته و در سجده همان چيزى را بگويد كه در سجده اول گفت، سپس حاجت خود را از خدا بخواهد، ان شاء اللّه تعالى برآورده مى شود. سپس رسول خدا فرمودند: قسم به كسى كه جانم در دست اوست، هيچ بنده يا كنيزى - از بندگان و كنيزان خدا - اين نماز را بجا نمى آورد، مگر اين كه خداوند گناهان او را مى بخشد گرچه گناهان او مثل كف دريا و بعدد شن و به وزن كوه ها و بعدد برگ هاى درختان باشد و روز قيامت هفتصد نفر از خويشان خود را كه همگى سزاوار آتش باشند شفاعت مى كند. و در شب اول قبر خداوند ثواب آن را به بهترين صورت، با روى گشاده و خندان و زبان فصيح براى او مى فرستد كه مى گويد: اى محبوب من مژده بده، از هر سختى نجات پيدا كردى. مى پرسد: تو كيستى؟ رويى بهتر از روى تو نديده و بويى به خوشبويى تو مشامم نرسيده. جواب مى دهد: اى محبوب من من ثواب آن نمازى هستم كه در فلان شب، فلان منطقه، فلان ماه و فلان سال بجا آوردى، امشب آمده ام تا حقت را ادا كرده، مونس تنهايى تو بوده و وحشتت را از بين ببرم، و زمانى كه در شيپور دميده شود، در عرصه قيامت بر سرت سايه افكنم و تو هرگز هيچ خيرى را از جانب مولايت از دست نخواهى داد.[۶] .
اعمال ام داوود : اعمال امّ داوود از عباداتی است که در ماه رجب در ایّامالبیضِ روزهای سیزدهم تا پانزدهم بهجا آورده میشود. این اعمال را امام صادق علیه السلام به ام داوود مادر رضاعی اش به منظور آزادی فرزند او داوود آموزش داده است. در حدیثی که در آن امام صادق(ع) اعمال ام داوود به وی آموزش داده است، درباره اهمیت آن آمده است: خداوند درهای آسمان را برای آن باز میکند، فرشتگان به اجابت آن بشارت میدهند و پاداشی کمتر از بهشت ندارد.[۷] . اعمال ام داوود به این شرح است: ابتدا باید ایام البیض یعنی سه روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رجب را روزه گرفت؛ سپس در روز پانزدهم هنگام ظهر غسل کرد و نماز ظهر و عصر را به جا آورد، همراه با رکوع و سجود نیکو و در مکان خلوتی که چیزی انسان را مشغول نکند و کسی با او سخن نگوید؛ پس از پایان نماز، رو به قبله این سورهها را قرائت کرد: صد بار سوره حمد، صد بار سوره اخلاص، ده بار آیة الکرسی، یک بار هریک از سورههای انعام، بنی إسرائیل، کهف، لقمان، یس، صافات، سجده، شوری، دخان، فتح، واقعه، ملک، قلم، انشقاق و سورههای بعد از آن تا آخر قرآن؛ و در آخر دعای استفتاح یا همان دعای ام داوود خوانده میشود.[۸]
مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی چنین است: از مراقبت های مهم در این ماه، به یاد داشتن حدیث “ملک داعی” می باشد که از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است: خدای متعال در آسمان هفتم فرشته ای قرار داده است که “داعی” گفته می شود. هنگامی که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب از این ماه تا صبح می گوید: خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا. خدای متعال می فرماید: همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند. فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم. ماه، ماه من و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است. هر کسی در این ماه مرا بخواند او را اجابت می کنم و هر کس از من بخواهد به او می دهم و هر کس از من هدایت بخواهد او را هدایت می کنم. این ماه را رشته ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هر کس آن را بگیرد به من می رسد. سزاوار است که طالبان علم در این ماه و ماههای شعبان و رمضان، عبادت را مقدم بر تحصیل علم نمایند؛ گر چه تحصیل علم نیز از برترین عبادتهاست. شب اول این ماه، یکی از چهار شبی است که شب زنده داری در آن تاءکید شده است. یکی از مراقبت ها این است که در هنگام دیدن ماه در شب اول، دعایی که روایت شده است را بخواند. مستحب است که در شب اول این ماه، بعد از نماز مغرب بیست رکعت نماز به جا آورده که در هر رکعت سوره فاتحه و اخلاص را یک مرتبه خوانده و برای هر دو رکعتی، یک سلام بدهد. نماز آسان تری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که فرمود: کسی که دو رکعت نماز در شب اول ماه رجب، بعد از نماز عشا بخواند و در رکعت اول آن، سوره فاتحه و الم نشرح را یک بار و اخلاص را سه بار و در رکعت دوم، سوره فاتحه، الم نشرح، اخلاص و معوذتین" ناس و فلق" را هر کدام یک بار بخواند؛ سپس تشهد خوانده و سلام دهد. بعد از آن نیز سی بار “لا اله الا اللّه” گفته و سپس سی بار بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات بفرستد، گناهان گذشته او آمرزیده شده و او را مانند روزی که از مادر متولد شده از گناهان بیرون می برد. سزاوار است که در تمام این ماه و ماه شعبان، رمضان و تمام عمر، اهمیت زیادی به دعا، جهت توفیق اخلاص داده و توجه به خدای متعال با نامهای او مانند «کریم العفو» و «مبدل السیئات بالحسنات» و توسل به او به وسیله محمد و آل او (علیه السلام) را زیاد کند. چنانچه شب اول ماه، مصادف با شب جمعه بود، سزاوار است که عمل “لیلة الرغائب” را انجام دهد. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که فرمودند: “از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که فرشتگان آن را “لیلة الرغائب” می نامد. این نامگذاری به این جهت است که هنگامی که یک سوم از شب گذشت، هیچ فرشته ای در آسمان ها و زمین نمی ماند، مگر این که در کعبه و اطراف آن جمع می شوند. آنگاه خداوند، به آنان می فرماید: ای فرشتگان! هر چه می خواهید از من درخواست کنید. فرشتگان عرض می کنند: حاجت ما این است که از روزه داران رجب درگذری. خداوند می فرماید: این کار را انجام دادم”. بهتر است کسی که این حدیث را می شنود، در این شب، زیاد بر فرشتگان صلوات فرستاده تا تکلیفی را که آیه تحیت (نساء/۸۶) به عهده ما گذاشته به اندازه توانایی انجام داده باشد. سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: کسی که روز پنج شنبه اول رجب را روزه گرفته و بین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز به جا آورده هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعتی سوره فاتحه یک بار، سوره قدر سه بار و سوره توحید دوازده بار خوانده و هنگامی که نماز تمام شد، هفتاد بار بر من (با این الفاظ) صلوات بفرستد: اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله، سپس سجده کرده و در سجده هفتاد بار بگوید: سبوح قدوس رب الملائکة و الروح، سپس سر خود را بلند کرده و بگوید: رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم. آنگاه بار دیگر به سجده رفته و در سجده همان چیزی را بگوید که در سجده اول گفت، سپس حاجت خود را از خدا بخواهد، ان شاء اللّه تعالی برآورده می شود. از کارهای مهم در روز اول ماه رجب، روزه، نماز حضرت سلمان، دعا در اول آن با دعایی که سید قدس سره در اقبال روایت کرده، می باشد. از کارهای مهم در این ماه این است که در تمام ماه، هزار بار بگوید: استغفر اللّه ذاالجلال و الاکرام من جمیع الذنوب و الاثام. شیخ صدوق روایت کرده است : اگر کسی این ذکر را در رجب هزار بار بگوید، خداوند متعال می فرماید: اگر گناهان شما را نبخشم، پروردگار شما نیستم! مستحب است که در تمام ماه رجب، سوره توحید را ده هزار بار و همچنین روایت شده است که هزار بار بخواند. روایت شده است : “کسی که هزار بار آن را بخواند روز قیامت، عمل هزار پیامبر و هزار فرشته را می آورد و هیچکس نزدیکتر از او به خدا نیست ؛ مگر کسی که بیشتر از او آن را خوانده باشد و ثواب خواندن این سوره در رجب، چندین برابر است. مستحب است که در این ماه هزار بار خدا را تسبیح کند. در روایت آمده است کسی که چنین عملی را انجام دهد، خداوند صد هزار عمل خوب برای او نوشته و صد کاخ در بهشت برای او می سازد. مستحب است که در تمام این ماه، هزار بار “ لا اله الا اللّه” بگوید. روایت شده است کسی که در این ماه این عمل را انجام دهد خداوند برای او صد هزار حسنه نوشته و صد شهر در بهشت برای او می سازد. مستحب است که در این ماه صد بار بگوید: استغفر اللّه الذی لا اله الا هو وحده لا شریک و له و اتوب الیه. و اگر پس از آن صدقه بدهد خداوند او مورد رحمت قرار داده و گناهان او را می آموزد و کسی که چهار صد بار بگوید خداوند پاداش صد شهید را برای او می نویسد. خوب است که در تمام ماه با پیروی از امام سجاد علیه السلام در سجده خود این ذکر را بگوید: عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک. سزاوار است که صبح و شب و بعد از هر نمازی دعای يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ يَا مَنْ يُعْطِي الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً أَعْطِنِي بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ جَمِيعَ خَيْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّي بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ الدُّنْيَا وَ (جَمِيعَ) شَرِّ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ را بخواند و سپس با دست چپ محاسن خود را گرفته و انگشت سبابه دست راست خود را حرکت داده گریه کند و بگوید: یا ذالجلال و الاکرام یا ذا النعماء و الجود یا ذا المن و الطول حرّم شیبتی علی النار . از دعاهای مستحب در این ماه دعای : یا من یملک حوائج السائلین... می باشد. از کارهای مهم در این ماه، زیارت امام حسین علیه السلام در اول و وسط ماه است. نمازهای مستحبی در این ماه، در بخش نمازهای مستحبی ذکر شده اند. روز بیست و هفتم رجب، مستحب است که روزه بگیرد، غسل کرده و زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام را بخواند.[۱] . روز یکم ماه رجب روز ولادت امام محمد باقر علیه السّلام در سال ۵۷ هجری، روز سوم رجب روز شهادت امام علی النقی (علیه السّلام) در سال ۲۵۴ هجری، روز دهم رجب ولادت امام محمد تقی علیه السّلام، روز سیزدهم رجب، ولادت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السّلام در داخل کعبه؛ ۱۲ سال قبل از بعثت رسول خدا صلی الله عليه وآله وسلم، روز پانزدهم رجب، روز وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها در سال ۶۳ هجری، روز هجدهم روز وفات جناب ابراهیم فرزند رسول خدا (صلیالله عليه وآله وسلم)، روز بیست و پنجم رجب روز شهادت امام موسی بن جعفر علیه السّلام در سال ۱۸۳ هجری، روز بیست و ششم رجب مطابق روایتی روز وفات حضرت ابوطالب علیه السّلام و روز بیست و هفتم رجب روز بعثت پیامبر گرامی اسلام صلی الله عليه وآله وسلم است.
اعمال شب و روز مبعث
شب بیست و هفتم ماه رجب، شب بعثت پیامبر صلّی اللّه علیه وآله و از شبهای پربرکت است، و در آن چند عمل مستحب است:
اوّل : شیخ طوسی در کتاب مصباح از امام جواد علیه السّلام در مورد عمل در آن شب نقل نموده: چون نماز عشا را خواندی، و به بستر استراحت رفتی، تا پیش از نیمه شب، هر ساعتی که خواستی از بستر برمی خیزی، و دوازده رکعت نماز هر دو رکعت به یک سلام به جای می آوری در هر رکعت حَمد و سوره ای از سوره های کوچک مفصّل می خوانی و کوچک مفصّل از سوره محمّد صلّی اللّه علیه وآله تا آخر قرآن است، زمانی که از دوازده رکعت فارغ شدی، در همان حال نشسته هر یک از سوره های «حَمد» و «قُل اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَق» و«قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاسِ» و «قُل هُوَ اللّهُ اَحَدٌ»و«قُل یا اَیُّهاَ الکافِرون» و «انِّا اَنزَلناهُ» و آیَةُ الکُرسی را هفت مرتبه بخوان ، و به دنبال همه آنها این دعا را بخوان: اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَ َداً ، وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِى الْمُلْكِ ، وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً . اَللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُك بِمَعاقِدِ عِزِّكَ عَلَىٰ أَرْكانِ عَرْشِكَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتابِكَ ، وَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ ، وَ ذِكْرِكَ الْأَعْلَى الْأَعْلَى الْأَعْلىٰ ، وَ بِكَلِماتِكَ التَّامَّاتِ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ. سپس بخوان هر دعایی را که میخواهی. و نیز غسل در این شب مستحب است. و نمازی که داود بن سرحان از امام صادق علیه السّلام برای شب نیمه رجب روایت کرده و جزو اعمال شب نیمه ذکر شد در این شب هم خوانده می شود.
دوّم: زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام است که برترین اعمال این شب می باشد. و بدان که ابن بطوطه - از دانشمندان اهل سنت - ، در سفرنامه خود در بیان ورودش از مکه معظّمه به نجف اشرف، روضه و قبر مبارک مولا امیرالمؤمنین علیه السّلام را ذکر نموده، و گفته است همه اهل این شهر رافضی هستند، و برای این روضه مبارکه کراماتی ظاهر شده: از جمله در شب بیست و هفتم ماه رجب که نامش نزد اهل آنجا «لیلة المحیا» [شب بیداری] است، از عراقین بصره و کوفه و خراسان و شهرهای فارس و روم، افراد شَل و مفلوج و زمین گیری را که حدود سی یا چهل نفر می شوند پس از عشا نزد ضریح مقدس علی علیه السّلام می آورند، آنگاه مردم اجتماع می کنند، و به انتظار شفا یافتن و برخاستن آنان می مانند. گروهی از اجتماع کنندگان نماز می خوانند، و عده ای ذکر می گویند، و گروهی قرآن تلاوت می کنند، و بعضی هم به تماشای روضه مبارکه مشغول می شوند، تا آنکه نصف شب بگذرد. در این هنگام تمام مبتلایان و زمین گیران که محروم از حرکت بودند، از جای برمی خیزند درحالی که صحیح و تندرستند و نقصی در آنان نیست و می گویند: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ» «عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّهِ»، و این امری است مشهور و معروف. من گرچه آن شب را در آن روضه درنیافتم، ولی از مردمان مورد اطمینان که بر گفتارشان اعتماد داشتم شنیدم.
سوم : شیخ کفعمی در کتاب «بلد الامین» فرموده: شب مبعث این دعا را بخواند: اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالتَّجَلِّی الْأَعْظَمِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ، مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ، وَ الْمُرْسَلِ الْمُكَرَّمِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَغْفِرَ لَنا مَا أَنْتَ بِهِ مِنَّا أَعْلَمُ، يَا مَنْ يَعْلَمُ وَ لَا نَعْلَمُ... . سپس به سجده برو و بگو: اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى هَدانا لِمَعْرِفَتِهِ، وَ خَصَّنا بِوِلايَتِهِ، وَ وَفَّقَنا لِطاعَتِهِ، شُكْراً شُكْراً، تا صد مرتبه. پس سر از سجده بردار و بگو: اَللّٰهُمَّ إِنِّى قَصَدْتُكَ بِحاجَتِى، وَ اعْتَمَدْتُ عَلَيْكَ بِمَسْأَلَتِى، وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِأَئِمَّتِى وَ سادَتِى. اَللّٰهُمَّ انْفَعْنا بِحُبِّهِمْ، وَ أَوْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ، وَ ارْزُقْنا مُرافَقَتَهُمْ، وَ أَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ فِى زُمْرَتِهِمْ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. این دعا را سید ابن طاووس برای روز مبعث ذکر فرموده است.
اما روز بیست وهفتم: یکی از اعیاد بزرگ است، و روزی است که حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله به پیامبری مبعوث شد، و جبرئیل برای ابلاغ پیامبری، بر آن حضرت فرود آمد، و برای این روز چند عمل وارد است: اوّل: غسل کردن. دوّم: روزه گرفتن و آن یکی از چهار روزی است که در طول سال برای روزه گرفتن امتیاز ویژه دارد، و ثوابی برابر با روزه هفتاد سال دارد. سوّم: صلوات زیاد فرستادن. چهارم: زیارت حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السّلام. پنجم: شیخ طوسی در کتاب «مصباح» فرموده که از ریّان بن الصّلت روایت شده: حضرت جواد علیه السّلام زمانی که در بغداد بود روز نیمه رجب و روز بیست وهفتم رجب را روزه گرفت، و همه خدمتکاران آن حضرت نیز روزه گرفتند و هم به ما فرمان داد دوازده رکعت نماز بجا آوریم، به این صورت که در هر رکعت یک مرتبه «حَمد» و سوره خوانده و پس از پایان نماز، هر کدام از سوره های «حَمد» و «قُل هُوَ اللّهُ اَحَدٌ» و «قُل اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَق» و «قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاسِ» را چهار مرتبه بخوانیم، آنگاه چهار مرتبه بگوئیم: لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَ اللّٰهُ أَكْبَرُ وَ سُبْحانَ اللّٰهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ. و چهار مرتبه: اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً. و چهار مرتبه: لا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً. ششم: شیخ طوسی از جناب ابوالقاسم حسین بن روح روایت کرده که در این روز دوازده رکعت نماز به جا می آوری در هر رکعت سوره حَمد و سوره ای که آسان باشد می خوانی، و پس از گفتن تشهّد و سلام بین هر دو رکعت می گویی: اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً، وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِى الْمُلْكِ، وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ، وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً. يَا عُدَّتِي فِي مُدَّتِي، يَا صاحِبِي فِي شِدَّتِى، يَا وَلِيِّى فِى نِعْمَتِى، يَا غِياثِى فِى رَغْبَتِى، يَا نَجاحِى فِى حاجَتِى، يَا حافِظِى فِى غَيْبَتِى، يَا كافِىَّ فِى وَحْدَتِى،.... . هفتم: در کتاب اقبال و در بعضی نسخه های «مصباح» آمده است که مستحب است در این روز این دعا را بخوانند: یَا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ وَ التَّجَاوُزِ وَ ضَمَّنَ نَفْسَهُ الْعَفْوَ وَ التَّجَاوُزَ... .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اعمال ودعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
وقایع ماه رجب
مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله، میلاد مسعود امیرالمؤمنین علی علیه السلام در کعبه و خروج "فاطمه بنت اسد" از کعبه، سه روز پس از ولادت "امام علی علیه السلام" از اتفاقاتی است که گفته شده در ماه رجب رخ داده است.
برخی از وقایع مهم تاریخ اسلام که در این ماه به وقوع پیوسته است:
تغییر قبله مسلمانان از مسجدالاقصی به سمت مسجدالحرام کعبه در ۱۵ رجب سال ۲ ق.
ولادت امام باقر علیه السلام در ۱ رجب سال ۵۷ ق.
حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به مکه در ۲۸ رجب سال ۶۰ ق.
وفات حضرت زینب سلام الله علیها در ۱۵ رجب سال ۶۲ ق.
شهادت امام کاظم علیه السلام در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ ق.
ولادت امام جواد علیه السلام در ۱۰ رجب ۱۹۵ ق.
ولادت "امام هادی علیهالسلام" دهمین امام شیعیان در ۵ رجب سال ۲۱۲ ق به روایتی
شهادت امام هادی علیه السلام در ۳ رجب سال ۲۵۴ ق.
بخشی از حوادث مهم تاریخ معاصر، که در این ماه به وقوع پیوسته است:
۱۴۰۹ ق. صدور حکم ارتداد و فتوای قتل "سلمان رشدی" نویسنده کتاب آیات شیطانی توسط "امام خمینی" ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ ش [۱]: ۷ رجب
۱۴۳۵ ق. تخریب کامل مقبره "عمار یاسر" و "اویس قرنی" توسط داعش در سوریه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ ش: ۱۵ رجب
۱۴۴۲ ق. دیدار "پاپ فرانسیس"، رهبر کاتولیکهای جهان با "آیتالله سیستانی" از مراجع تقلید شیعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ش [۲]: ۲۲ رجب
مشاهده فهرست وقایع ماه رجب
۱رجب
۵۷ ق. ولادت "امام محمد باقر علیه السلام"، به روایتی[۱] . ۱۱۰ ق. درگذشت "حسن بصری"[۲] . ۱۳۸ ق. وفات "ابن ابی عیاش" از محدثان شیعه . ۱۹۹ ق. درگذشت "محمد بن ابراهیم طباطبا" از امامان زیدیه که علیه "مأمون عباسی" قیام کرد[۳] . ۳۶۳ ق. وفات "نعمان بن محمد" معروف به "قاضی نعمان" از فقهای اسماعیلی . ۶۳۹ ق. وفات . "رشیدالدین ابومنصور صوری" گیاهشناس و طبیب برجسته مسلمان . ۶۴۴ ق. آغاز نگارش شرح نهج البلاغه توسط "ابن ابیالحدید"[۴] . ۱۰۹۹ ق. وفات "آقا حسین خوانساری" فقیه، اصولی، محدث و حکیم بزرگ شیعه[۵] . ۱۳۴۶ ق. درگذشت "نورالله نجفی اصفهانی" از فقیهان نهضت مشروطه خواه در اواخر دوره قاجار ۴ دی ۱۳۰۶ ش[۶] . ۱۴۲۴ ق. شهادت "سید محمدباقر حکیم" فقیه، سیاستمدار، از بنیانگذاران مجلس اعلای اسلامی عراق و حزب الدعوة الاسلامیة ۷ شهریور ۱۳۸۲ ش .
۲رجب
۲۱۲ ق. ولادت "امام هادی علیه السلام" دهمین امام شیعیان به روایتی [۷] . ۲۲۱ ق. ولادت "ابن رومی" ادیب و شاعر بزرگ شیعه . ۴۴۰ ق. درگذشت "ابوریحان بیرونی" حکیم، فیلسوف و ریاضیدان مسلمان[۸] . ۱۴۲۰ ق. کودتای "پرویز مشرف" در پاکستان ۲۰ مهر سال ۱۳۷۸ ش [۹] . ۱۴۲۵ ق. پایان درگیری جیش المهدی و نیروهای آمریکایی در نجف، با طرح صلح "سید علی حسینی سیستانی" از مراجع تقلید شیعه ۶ شهریور سال ۱۳۸۳ ش [۱۰] .
۳رجب
۲۵۴ ق. شهادت "امام هادی علیه السلام" دهمین امام شیعیان به روایتی .[۱۱] . ۳۸۸ ق. وفات "ابوالوفاء محمد بوزجانی" ریاضیدان و منجم ایرانی. ۴۹۶ ق. درگذشت "طاهر بن احمد بابشاد" ادیب مصری. ۱۴۱۰ ق. درگذشت "حسنعلی نجابت شیرازی" فقیه و عارف شیعی ۱۰ بهمن ۱۳۶۸ ش .[۱۲] . ۱۴۳۴ ق. درگذشت "سید عزالدین حسینی زنجانی" مرجع تقلید، فیلسوف، مفسر و استاد حوزه علمیه مشهد ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ش .[۱۳] . ۱۴۴۱ ق. درگذشت "سید هادی خسروشاهی" مجتهد، نویسنده، مترجم و تاریخ نگار شیعه ۸ اسفند ۱۳۹۸ ش .[۱۴] .
۴رجب
۵۸۷ ق. درگذشت "شهابالدین سهروردی" معروف به "شیخ اشراق" فیلسوف و حکیم مسلمان.[۱۵] . ۵۹۲ ق. درگذشت "محمد بن علی واسطی" معروف به "ابن معلم" شاعر مسلمان. ۱۳۲۷ ق. وفات "ملا علی علیاری تبریزی" فقیه، اصولی، محدث و حکیم شیعه ۳۱ تیر ۱۲۸۸ ش [۱۶] . ۱۳۷۱ ق. وفات "سید محسن امین عاملی" فقیه و رجالی بزرگ شیعه ۱۰ فروردین ۱۳۳۱ ش [۱۷] .
۵رجب
۱۵ ق. وقوع جنگ یرموک بین سپاه مسلمین و امپراتوری روم شرقی. ۲۴۴ ق. شهادت "ابن سکیت اهوازی" عالم لغوی و ادیب شیعه به دستور "متوکل عباسی". ۴۷۰ ق. درگذشت "عبدالله بن بناء" فقیه، محدث، ادیب و دانشمند علوم قرآنی. ۱۳۷۹ ق. وفات "سید علی یثربی کاشانی" عالم ربانی و فقیه اصولی شیعه.[۱۸] . ۱۴۳۷ ق. درگذشت "سید محمد موسوینژاد" از استادان حوزه علمیه خراسان و بنیانگذار مدرسه علمیه موسوینژاد ۱۳ دی ۱۳۳۸ ش .
۶رجب
۱۸۳ ق. شهادت "امام کاظم علیهالسلام"، بنا به روایتی . ۴۸۳ ق. تصرف "قلعه اَلَموت" توسط "حسن صباح" در عهد سلجوقیان . ۵۱۶ ق. وفات "قاسم بن على بصرى" معروف به "ابن حریری" ادیب و نویسنده ایرانی . ۱۲۵۰ ق. آغاز سلطنت "محمد میرزا" سومین شاه قاجار . ۱۴۲۱ ق. درگذشت "حسین تقوی اشتهاردی" از فقها و اساتید حوزه علمیه ۱۴ مهر ۱۳۷۹ ش [۱۹] .
۷رجب
۳۰۵ ق. ولادت "معافى بن زکریا" معروف به "ابن طَرّار" فقیه، محدث و ادیب مسلمان . ۱۲۷۳ ق. انعقاد معاهده پاریس بین ایران و انگلیس در عهد "ناصرالدین شاه قاجار" و به رسمیت شناختن افغانستان توسط دولت ایران ۱۳ اسفند ۱۲۳۵ ش . ۱۳۴۱ ق. درگذشت "آقا نورالدین عراقی" مجتهد، واعظ و از حامیان نهضت مشروطه ۳ اسفند ۱۳۰۱ ش . ۱۴۰۱ ق. درگذشت "سید ابوالحسن حافظیان مشهدی" عارف، نویسنده، از مبلغان شیعه در هند و پاکستان ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۰ ش . ۱۴۰۹ ق. صدور حکم ارتداد و فتوای قتل "سلمان رشدی" نویسنده کتاب "آیات شیطانی" توسط "امام خمینی" ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ ش [۲۰]
۸رجب
۲۱۸ ق. مرگ "مأمون عباسی" هفتمین خلیفه عباسی [۲۱] . ۶۱۹ ق. شهادت "محمد بن على سمرقندی" معروف به "نجیبالدین سمرقندی" دانشمند و طبیب مسلمان . ۱۰۳۳ ق. ولادت "محمد بن حسن عاملی" معروف به "شیخ حرّ عاملی" فقیه، محدث و متکلم بزرگ شیعه [۲۲] . ۱۲۴۸ ق. شهادت "میر یزدانبخش"، از رهبران شیعه هزاره در افغانستان ۱۰ آذر ۱۲۱۱ ش . ۱۳۲۸ ق. شهادت "سید عبداللَّه بهبهانی" از فقها و مجتهدین شیعه و از رهبران مشروطه ۲۴ تیر ۱۲۸۹ ش [۲۳] . ۱۴۱۵ ق. درگذشت "عبدالحسین چهرگانی غروی" فقیه، واعظ و از اعضای مجلس خبرگان رهبری ۲۰ آذر ۱۳۷۳ ش . ۱۴۲۸ ق. درگذشت "عبدالکریم حق شناس" از فقها و اساتید اخلاق در تهران ۱ مرداد ۱۳۸۶ ش .
۹رجب
۹۲۱ ق. ولادت "عبدی بیک شیرازی" ملقب به "نویدی" ادیب، شاعر و مورخ ایرانی . ۹۳۰ ق. آغاز سلطنت "شاه طهماسب اول" از پادشاهان صفویه . ۹۶۳ ق. شهادت "عزالدین سید حسین عاملی" عالم ربانی و فقیه شیعه لبنانی . ۱۳۰۸ ق. درگذشت "محمدحسن آلیاسین" فقیه و استاد حوزه علمیه کاظمین ۲۹ بهمن ۱۲۶۹ ش . ۱۳۳۶ ق. انتشار مجله "دانشکده" به مدیریت "ملک الشعراء بهار" . ۱۴۰۲ ق. انتصاب "سیدعلی غیوری" به نمایندگی ولیفقیه در هلال احمر جمهوری اسلامی ایران توسط "امام خمینی" ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۱ ش . ۱۴۱۸ ق. درگذشت "محمدحسین کلباسی اصفهانی" فقیه و متکلم شیعه ۱۸ آبان ۱۳۷۶ ش . ۱۴۲۴ ق. درگذشت "سید حسین بدلا" از فقها و اساتید حوزه علمیه قم ۱۶ شهریور ۱۳۸۲ ش .
۱۰رجب
۶۰ ق. ولادت "حضرت علیاصغر علیه السلام" . ۱۹۵ ق. ولادت "امام جواد علیه السلام" . ۱۳۶۶ ق. وفات "میرزا باقر قاضی طباطبایی" عالم ربانی و فقیه اصولی شیعه ۹ خرداد ۱۳۲۶ ش .
۱۱رجب
۲۷۱ ق. ولادت "محمد بن قاسم انباری" ادیب، لغوی، محدث و مفسر مسلمان . ۵۷۱ ق. درگذشت "ابن عساكر دمشقی" مورخ و محدث شهیر مسلمان . ۱۱۲۲ ق. تعیین ۱۳ رجب به عنوان روز میلاد "حضرت علی علیه السلام" در جلسه ای که به دستور "شاه سلطانحسین صفوی" و با حضور علمای شیعه در اصفهان تشکیل شد. ۱۳۳۹ ق. ولادت "حسین وحید خراسانی" از مراجع تقلید شیعه در قم ۱ فروردین ۱۳۰۰ ش [۲۴] .
۱۲رجب
۳۶ ق. ورود "امام علی علیهالسلام" به كوفه و انتخاب آن به مقرّ خلافت . ۲۰۶ ق. وفات "ابوحُذیفه" راوی حدیث و اخبار تاریخی و داستانهای پیامبران . ۱۲۰۹ ق. قتل "لطفعلی خان زند" آخرین فرمانروای زندیه به فرمان "آقا محمدخان قاجار"[۲۵] . ۱۲۷۷ ق. ولادت "محمدهادی هادوی بیرجندی" فقیه، واعظ و شاعر شیعی . ۱۳۴۹ ق. ولادت "سید مصطفی خمینی" فقیه اصولی و عالم مجاهد شیعه . ۱۳۸۱ ق. درگذشت "مرتضی چهرگانی انزابی" از فقهای شیعه ۲۹ آذر ۱۳۴۰ ش . ۱۴۲۳ ق. درگذشت "سید محمدعلی موحد ابطحی" از مراجع تقلید شیعه و نویسنده "تهذیب المقال" در علم رجال ۲۹ شهریور ۱۳۸۱ ش .
۱۳رجب
۳۰ عام الفیل. میلاد مسعود "امیرالمؤمنین علی علیهالسلام" در کعبه . ۲۷۹ ق. درگذشت "محمد بن عیسی ترمذی" از محدثان اهل سنت . ۷۵۵ ق. درگذشت عالم ربانی "علی بن محمد نصیرالدین حلی کاشی" . ۱۳۲۷ ق. شهادت "شیخ فضلاللَّه نوری" فقیه و عالم مجاهد شیعه و طرفدار مشروطه مشروعه ۹ مرداد ۱۲۸۸ ش . ۱۳۴۴ ق. ولادت "سید عبدالکریم موسوی اردبیلی"، از مراجع تقلید شیعه مدفون در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ۸ بهمن ۱۳۰۴ ش . ۱۳۴۸ ق. ولادت "سید محمدعلی روضاتی" کتابشناس و تراجمنگار شیعه ۲۴ آذر سال ۱۳۰۸ ش . ۱۳۶۳ ق. درگذشت "محمدرضا شریعتمدار ساوجی"، از مجتهدان قم . ۱۴۱۳ ق. افتتاح رسمی کتابخانه "آیتالله گلپایگانی" در قم ۱۷ دی ۱۳۷۱ ش . ۱۴۳۵ ق. درگذشت "سید محمدباقر شیرازی"، مراجع تقلید شیعه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ ش . ۱۴۳۱ ق. آغاز به کار "شبکه جهانی ولایت"، وابسته به "آیت الله ناصر مکارم شیرازی" ۵ تیر ۱۳۸۹ ش .
۱۴رجب
۲ ق. سریه عبدالله بن جحش، نخستين نبرد مسلمانان با مشركان مكه . ۳۲ ق. وفات "عباس بن عبدالمطلب" عموی "پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله" . ۲۷۹ ق. مرگ "معتمد عباسی" از خلفای عباسی . ۱۴۱۸ ق. درگذشت "میرزا حسین هبةاللهی مراغی" فقیه، مفسر و استاد حوزه علمیه ۲۴ آبان ۱۳۷۶ ش .
۱۵رجب
۵ بعثت. آغاز نخستین مهاجرت مسلمانان از مکه به حبشه . ۲ ق. تغییر قبله از بیت المقدس به سوی کعبه، به قول مشهور . ۶۰ ق. مرگ "معاویة بن ابیسفیان" بنیانگذار سلسله اموی . ۶۲ ق. وفات "حضرت زینب كبری سلام الله علیها" . ۱۴۸ ق. شهادت "امام جعفر صادق علیه السلام" ششمین امام شیعیان اثناعشری به روایتی . ۱۰۰۶ ق. انتخاب اصفهان به پایتخت دولت صفوی توسط "شاه عباس اول" . ۱۳۱۷ ق. ولادت "سید ابوالقاسم خویی" از مراجع تقلید شیعه، نویسنده کتابهای "معجم رجال الحدیث" و "البیان فی تفسیر القرآن" ۲۸ آبان ۱۲۷۸ ش . ۱۳۸۰ ق. وفات "شیخ علیاکبر الهیان تنکابنی" عالم ربانی شیعه ۱۳ دی ۱۳۳۹ ش . ۱۴۲۸ ق. درگذشت "علیاکبر فیض مشکینی" رئیس مجلس خبرگان رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ۸ مرداد ۱۳۸۶ ش . ۱۴۳۵ ق. تخریب مقبره "عمار یاسر" و "اویس قرنی" توسط داعش در سوریه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ ش .
۱۶رجب
۳۰ عام الفیل. خروج "فاطمه بنت اسد" از کعبه، سه روز پس از ولادت "امام علی علیه السلام" . ۲۵۶ ق. قتل "المهتدی بالله" چهاردهمین خلیفه عباسی، توسط ترکان دربار . ۵۳۹ ق. وفات "محمد بن عبدالملک" معروف به "ابن خیرون" محدث و قاری مسلمان . ۹۲۰ ق. وقوع جنگ چالدران بین قوای صفوی و عثمانی در نزدیكی تبریز[۲۶] .
۱۷رجب
۱۱۲۱ ق. وفات "شیخ سلیمان بحرانی ماحوزی" فقیه و محدث رجالى شیعه . ۱۲۷۱ ق. ولادت "سید ابوتراب خوانساری" فقیه اصولى، محدث رجالى و متکلم شیعه .
۱۸رجب
۱۰ ق. وفات "ابراهیم" پسر "حضرت محمد صلی الله علیه و آله" . ۲۱۸ ق. مرگ "مأمون" هفتمین خلیفه عباسی[۲۷] . ۲۷۹ ق. مرگ "المعتمد بالله" پانزدهمین خلیفه عباسی . ۱۲۲۰ ق. ولادت "ملا محمد اشرفی مازندرانی" عالم ربانی و فقیه شیعه . ۱۳۲۳ ق. ولادت "شیخ عباس آل کاشف الغطاء" عالم بزرگ شیعه . ۱۳۴۳ ق. وفات "سید علی مجتهد کازرونی" استاد فلسفه و عرفان ۲۳ بهمن ۱۳۰۳ ش . ۱۴۱۶ ق. درگذشت "میرزا کاظم نجفی تبریزی" فقیه، محدث، رجالی و استاد حوزههای علمیه نجف و قم ۲۰ آذر ۱۳۷۴ ش .
۱۹رجب
۹ ق. حرکت "پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله" از مدینه برای انجام "غزوه تبوک" [۲۸] . ۴۷۴ ق. درگذشت "سلیمان بن خلف مالکی" ادیب، مفسر و فقیه مسلمان . ۹۳۰ ق. درگذشت "شاه اسماعیل صفوی" و جلوس "شاه طهماسب" . ۱۲۳۵ ق. درگذشت "سید دلدار علی نَقَوی" فقیه، مفسر و مروج تشیع در هند ۱۳ اردیبهشت ۱۱۹۹ ش . ۱۳۵۲ ق. ترور "محمدنادر"، شاه افغانستان توسط "عبدالخالق هزاره" ۱۶ آبان ۱۳۱۲ ش . ۱۳۸۳ ق. درگذشت "شیخ محمد خالصیزاده" از علمای مبارز علیه استعمار انگلیس در ایران و عراق ۱۵ آذر ۱۳۴۲ ش . ۱۴۲۲ ق. درگذشت "شیخ مجتبی حاج آخوند کرمانشاهی" از روحانیون فعال در انقلاب اسلامی ایران ۱۵ مهر سال ۱۳۸۰ ش . ۱۴۲۷ ق. پایان جنگ ۳۳ روزه بین اسرائیل و حزبالله لبنان و عقبنشینی اسرائیل ۲۳ مرداد ۱۳۸۵ ش .
۲۰رجب
۱۳ ق. جنگ یرموک بین مجاهدان مسلمان و سپاه روم به روایتی . ۱۰۱ ق. درگذشت "عمر بن عبدالعزیز" هشتمین خلیفه اموی[۲۹] . ۹۵۲ ق. انتخاب "قزوین" به عنوان پایتخت ایران در عصر "شاه طهماسب صفوی" . ۲۱رجب . ۱۳۱۲ ق. ولادت "محمدعلی غروی اردوبادی" فقیه، متکلم، نویسنده و شاعر .
۲۲رجب
۱۲۲۸ ق. وفات "شیخ جعفر کاشف الغطا" فقیه و اصولی بزرگ شیعه ۳۰ تیر ۱۱۹۲ ش . ۱۲۴۶ ق. وفات "ملا علی نوری مازندرانی" فیلسوف، حکیم و فقیه بزرگ شیعه و استاد حوزه علمیه اصفهان ۱۶ دی ۱۲۰۹ ش . ۱۳۹۶ ق. درگذشت "محمدعلی معلم حبیبآبادی" روحانی، شاعر و نویسنده "مکارم الآثار" در شرح احوال چهرههای علمی دوره قاجار ۲۹ تیر ۱۳۵۵ ش . ۱۴۳۱ ق. درگذشت "سید محمدحسین فضلالله"، از مراجع تقلید شیعه در لبنان ۱۳ تیر ۱۳۸۹ ش .
۲۳رجب
۷ ق. شکست مرحله دوم جنگ خیبر به فرماندهی "عمر بن خطاب" . ۴۱ ق. حمله به "امام حسن مجتبی علیه السلام" در مدائن، طی جنگ با "معاویة بن ابیسفیان" . ۱۸۳ ق. مسموم شدن "امام موسی کاظم علیه السلام" بهدست "سندی بن شاهک" . ۳۳۸ ق. آغاز فرمانروایی "عضدالدوله دیلمی" پادشاه شیعه مذهب آل بویه . ۱۲۹۹ ق. درگذشت "سید حسین كوهكمرهای"، از مراجع تقلید شیعه و از اساتید حوزه علمیه نجف ۲۰ خرداد ۱۲۶۱ ش . ۱۳۹۵ ق. درگذشت "سید محمدجواد فضلالله" نویسنده کتاب "الامام الرضا علیه السلام تاریخ و دراسة" درباره تاریخ زندگی سیاسی "امام رضا علیه السلام" . ۱۴۰۰ ق. درگذشت "ربابه الهى" نویسنده و از اساتید حوزه علمیه خواهران در اصفهان ۱۷ خرداد ۱۳۵۹ ش . ۱۴۳۴ ق. درگذشت "سید جلالالدین طاهری" اولین امام جمعه اصفهان، نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری ۱۲ خرداد ۱۳۹۲ ش .
۲۴رجب
۷ ق. فتح قلعه خیبر در جنگ خیبر به دست "حضرت علی علیه السلام" . ۷ ق. بازگشت حضرت "جعفر بن ابیطالب" از حبشه . ۱۸۳ ق. شهادت "امام موسی کاظم علیه السلام"، هفتمین امام شیعیان، بنا به نقل "شیخ مفید" . ۳۳۹ ق. وفات "ابونصر فارابی" معروف به "معلم ثانی" حکیم و فیلسوف مسلمان . ۱۲۱۲ ق. وفات "سید محمدمهدی بحرالعلوم" عالم ربانی فقیه اصولی و محدث رجالی بزرگ شیعه .
۲۵رجب
۱۸۳ ق. شهادت "امام موسی كاظم علیه السلام" به دستور "هارون الرشید"[۳۰] . ۸۳۰ ق. درگذشت "شاه نعمت اللَّه ولی" عارف و شاعر ایرانی شیعه . ۱۳۳۴ ق. شهادت "عبدالکریم عیدگاهی شهیدی" از فقهای شیعه ۷ خرداد ۱۲۹۵ ش . ۱۳۷۸ ق. درگذشت "محمدجواد صافی گلپایگانی" از فقهای شیعه و پدر "آیتالله صافی گلپایگانی" از مراجع تقلید شیعه ۱۵ بهمن ۱۳۳۷ ش . ۱۴۰۶ ق. درگذشت "عباسعلی اسلامی" مؤسس جامعه تعلیمات اسلامی ۱۶ فروردین ۱۳۶۵ ش . ۱۴۲۲ ق. درگذشت "ابوالفضل خوانساری نجفی" از فقهای شیعه و اساتید فقه و اصول در حوزه علمیه نجف و قم و امام جمعه اراک و نماینده مجلس خبرگان ۲۱ مهر ۱۳۸۰ ش .
۲۶رجب
۱۰ بعثت. وفات "حضرت ابوطالب علیهالسلام"، به روایتی . ۵۵۸ ق. ولادت "محمد بن ابىالمعالى" معروف به "ابن دوبَيتى"، مورخ، محدث و فقيه مسلمان . ۶۸۱ ق. وفات "احمد بن ابراهیم" معروف به "ابن خلکان" مورخ، رجالی و ادیب مسلمان . ۱۳۱۴ ق. درگذشت "میرزا محمدباقر فشارکی اصفهانی" از فقها و نویسنده کتاب "عنوان الکلام" در شرح دعاهای روزهای ماه رمضان ۱۱ دی ۱۲۷۵ ش . ۱۳۱۹ ق. انعقاد قرارداد گمرکی ایران و روسیه در زمان "مظفرالدین شاه قاجار" . ۱۳۸۰ ق. درگذشت "حسن حائری قزوینی" فقیه، متکلم و نویسنده "البراهین الجلیة فی دفع تشکیکات الوهابیة" ۲۴ دی ۱۳۳۹ ش . ۱۴۱۹ ق. درگذشت "محمدتقی جعفری" حکیم، فیلسوف و شارح نهج البلاغه ۲۵ آبان ۱۳۷۷ ش . ۱۴۳۳ ق. درگذشت "باقر شریف قرشی" تاریخپژوه و نویسنده "موسوعة سیرة اهل البیت علیهم السلام" ۲۸ خرداد ۱۳۹۱ ش .
۲۷رجب
۴۰ عام الفیل. مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله . ۴۶۷ ق. ولادت "محمود بن عمر زمخشری" فقیه، محدث، ادیب، نحوی و مفسر مسلمان . ۱۲۱۶ ق. درگذشت "آقا محمدعلی بهبهانی" فقیه، متکلم، رجالی و فرزند "وحید بهبهانی" ۱۲ آذر ۱۱۸۰ ش . ۱۲۶۵ ق. درگذشت "احمد مجتهد فقیه"، امام جمعه تبریز که علیه فعالیتهای شیخیه، فتوا داد. ۲۸ خرداد ۱۲۲۸ ش . ۱۲۶۵ ق. وفات "میرزا احمد مجتهد آذربایجانی" عالم ربانی و مجتهد شیعه . ۱۳۲۸ ق. خلع سلاح "ستارخان" و "باقرخان" و مجاهدین تحت فرمان آنها در تهران . ۱۴۲۵ ق. درگذشت "حسین لرزاده" استاد معماری و نقاشی و معمار مسجد اعظم قم ۲۳ شهریور ۱۳۸۳ ش .
۲۸رجب
۱ بعثت. اقامه نخستین نماز در اسلام ۲۶ ژوئن ۶۱۰ م . ۶۰ ق. حركت "امام حسین علیهالسلام" از مدینه به سوی مكه[۳۱] . ۱۳۰۸ ق. امضای قرارداد انحصار توتون و تنباکو بین ایران و با کمپانی انگلیسی رژی ۲۹ اسفند ۱۲۶۸ ش . ۱۳۲۹ ق. وفات "علیاکبر طاهرزاده" شاعر شیعی در قفقاز . ۱۳۳۷ ق. درگذشت "سید محمدکاظم طباطبایی یزدی" از مراجع تقلید شیعه و نویسنده کتاب "العروة الوثقی" ۸ اردیبهشت ۱۲۹۸ ش . ۱۳۷۰ ق. درگذشت "محمدرضا آل یاسین" از فقهای شیعه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۳۰ ش .
۲۹رجب
۱۰ بعثت. وفات "حضرت خدیجه علیهاالسلام"، به روایتی نوامبر ۶۱۹ میلادی . ۲۷۶ ق. درگذشت "عبدالله بن قتیبه دینوری" قرآنپژوه، محدث و ادیب مسلمان . ۱۳۹۵ ق. وفات عالم ربانی "سید محمدهادی میلانی" فقیه و مرجع بزرگ شیعه و از اساتید حوزه علمیه مشهد ۱۷ مرداد ۱۳۵۴ ش [۳۲] . ۱۴۱۸ ق. وفات عالم ربانی "میرزا جواد سلطانالقراء" فقیه و امام جمعه تبریز ۱۰ آذر ۱۳۷۶ ش .
۳۰رجب
۱۵۰ ق. درگذشت "ابوحنیفه" پایهگذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانه اهل سنت . ۲۰۴ ق. وفات "محمد بن ادريس شافعی" فقیه، محدث و پیشوای مذهب شافعی . ۲۵۵ ق. قتل "المعتز بالله" سیزدهمین خلیفه عباسی . ۱۰۲۴ ق. قتل "میرعماد حسنی قزوینی" خطاط، ادیب و شاعر عصر صفوی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اعمال ودعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد


